Sunday, March 15, 2009

پژوهشی نو درباره نبرد شیر و گاو

شیر و گاو خاستگاه کیهانی دارند.
 
ایرانیان همواره در عرصه تمدن بشری یادگارهای شگفت انگیزی از فرهنگ مادی و معنوی آفریده و سهم بالایی در تمدن جهانی داشته اند و وجود این تمدن كهنسال گاهشماری دقیقی را ایجاب می‌كرده است.
دانشمندان ایران شناس بیگانه در این باره پژوهش‌های درخوری انجام داده‌اند. به گفته‌ی هارتنر كه مستند به یادگارهای باستانی فراوان است، مردمانی پیرامون ۴۶ سده پ.گ.خ. (پیش از گاهشماری خورشیدی، نزدیك به ۶۰۰۰ سال پیش) از شمال سرزمین كنونی ایران كوچیده بودند، پس از استقرار در سرزمین مناسب برای زندگی همچون شوش در كنار مدار ۳۰ درجه عرض جغرافیایی، تخت جمشید، اور و... به كشاورزی روی آوردند.
آنها با صورت‌های فلكی و رابطه‌ی طلوع و غروب آنها با كارهای كشاورزی، به سان كاشت و برداشت، آشنایی بسنده‌ای داشتند. گواه این سخن نقش‌های گوناگون است از نبرد شیر و گاو، که در بنای جاودانه تخت جمشید رخ می نماید ،منبعی الهام بخش و سرچشمه ای ماندگار در نشان دادن باورهای ایرانیان در وسعتی به اندازه تاریخ حیات ایران قلمداد می گردد.
شیر و گاو یکی از آن عناصری هستند كه در هنر و تفكر مردم باستان نمودی بارز دارند و در بسیاری از مواقع در ارتباط با هم دیده می‌شوند.
این نقش در جبهه شمالی کاخ سه‌دری حجاری شده که تصویر شیر مهیبی است که دندانهایش را در کفل گاوی فرو برده است. گاو که با نوارهای بیشماری آراسته شده و حیوانی اهلی است، سرش را برگردانده و شیر را با شگفتی می‌نگرد.
اگر این نقش در دیده مردم عادی یک شاهکار هنری باشد،به همان میزان مفهوم واقعی آن برای باستان شناسان معمایی است.
درباره شکسته شدن گاو توسط شیر آراء مختلفی وجود دارد از جمله:
1ـ شیر در تفکر اساطیری ایران یعنی خورشید ؛ نور ؛ گرما و نماد برج اسد ( امرداد) و گاو نشان باران و باروری و سرما و برج ثور ( اردیبهشت ) است و غلبه اولی بر دومی یعنی شکست شب  و تاریکی و سرما و آغاز گرما و روشنایی و عید.
2ـ غلبه ایران ( شیر ) به بابل ( گاو ) که در دوران کورش بزرگ صورت پذیرفته است . شاهان ایران باستان می بایستی نیروی مقابله با شیر را می داشتند و در واقع شیر کش می بودند . فایق آمدن بر شیر هم شهامت شاه را می رساند و هم عنوان شاه برایش تایید می شده است.
3ـ و بنا به اعتقادی دیگر،این نقش ردی در آسمان و سرای کیهانی داشته است.
در این ترکیب، شیری دیده می‌شود که بر پشت گاو جهیده و چنگالش را بدون اینکه فرو کرده باشد، بر پشت او نهاده است. این گاو، همواره پشت به شیر کرده و در وضعیت فرار قرار دارد؛ در حالیکه سر خود را به سوی شیر بازگردانده و او را می‌نگرد. شیر و گاو در تمامی نگاره‌هایی که جزئیات کافی برای بررسی دارند، نر هستند.
متون نجومی کهن، تصویر صورت فلکی گاو/ ثور را (چونان نگاره‌های باستانی) به شکل گاوی نشان داده‌اند که سر خود را به عقب بازگردانده است.وچیزی که در تمامی نگاره‌های تشخیص‌پذیر است ، اینکه با گاو نر روبرو هستیم و صورت فلکی گاو نیز همواره گاو نر دانسته می‌شده است.
نر بودن صورت فلکی گاو را از دو راه می‌توان پیگیری کرد. نخست، بررسی تصویرهای متون نجومی کهن.
دوم، اطلاق گونهٔ مذکر و نرینه نام گاو یعنی «ثور» به این صورت فلکی. گونهٔ مؤنث و مادینه نام گاو یعنی «بقر» که بر گاو ماده دلالت می‌کند، برای نامیدن این صورت فلکی بکار نرفته است.
پرنورترین و بزرگ‌ترین ستاره صورت فلکی شیر/ اسد (Leo)، (Regulus) است که گاه به نام صورت فلکی خود، «شیر» خوانده می‌شود. این ستاره در چهار هزار سال پیش و در دامنه متوسط عرض‌های جغرافیایی ایران، از آغاز زمستان تا آغاز تابستان در آسمان شبانه دیده می‌شده است.
در همان دوران، ستاره دَبَران (Aldebaran) که بزرگ‌ترین و پرنورترین ستاره صورت فلکی گاو/ ثور که در باورهای نجومی «چشم گاو» دانسته می‌شده، از میانه‌های مهرماه تا میانه‌های فروردین‌ماه در آسمان شبانه دیده می‌شده است.
حال با توجه به وضعیت شیر و گاو در آسمان چهار هزار سال پیش، به چشم‌انداز و چگونگی حرکات این دو در آسمان توجه می‌کنیم. از آغاز تابستان تا میانه مهرماه، نه شیر در آسمان دیده می‌شود و نه گاو. از میانه مهرماه تا آغاز زمستان، یعنی در زمانی که سرما و تاریکی شب رو به فزونی و روشنایی روز رو به کاهش است، گاو در نبود شیر، یکه‌تاز آسمان است و هر شب بالاتر آمده است. انگاری که پیوندی میان سرما و تاریکی با اوج‌گیری گاو وجود دارد. در آغاز زمستان، شیر پس از شش ماه غیبت طلوع می‌کند و درست از همین زمان، روزها رو به بلند شدن می‌گذارند. انگاری که اکنون شیر برای دفع سرما و تاریکی به یاری خورشید آمده است.
به عبارت دیگر، از چهار فصل سال، فصل تابستان بدون شیر و گاو، فصل پاییز با گاو، فصل زمستان با گاو و شیر، و فصل بهار با شیر بوده است. گاو نر آسمانی، پیام‌آور سرما و تاریکی و شیر آسمانی، نوید دهنده گرما و روشنایی است.
در تمام طول زمستان، هر شب ابتدا گاو طلوع می‌کند و پس از حدود چهار ساعت، شیر از دنبال او طلوع می‌کند. هر چه شیر بالاتر می‌آید، گاو پایین‌تر می‌رود. در میانه‌های فروردین‌ماه، یعنی در زمانی که هوا گرم شده و روزها به اندازه کافی بلند شده‌اند، گاو به آسمان روزانه می‌رسد و دیگر دیده نمی‌شود. انگاری که از آغاز زمستان، شیر با یورش خود گاو را از میدان تاریکی و سرما بدر کرده است. سپس از میانه فروردین‌ماه تا آغاز تابستان، شیر یکه‌تاز آسمان در روزهای بلند و گرم سال است.
فاصله میان شیر با گاو به اندازه دو برج و فاصله میان گاو با شیر برابر با هشت برج است. در نتیجه همواره می‌توان شیر را به دنبال گاو دید و هرگز دیده نمی‌شود که گاو از پشت شیر روان باشد. در نگاره‌های باستانی نیز شیر و گاو در حال نبرد نیستند، بلکه شیر در حال حمله و گاو در وضعیت گریز است و با نگرانی پشت سر خود را می‌نگرد. درست به مانند وضعیت کیهانی این دو ستاره و صورت فلکی. همچنین در نگاره‌ها، شیر تنها بر پشت گاو جهیده است، اما چنگال‌هایش بر پشت او فرو نرفته و یا دریده نشده است. چرا که شیر آسمانی نیز هرگز موفق به رسیدن به گاو نمی‌شود و تنها او را دنبال می‌کند. گاو آسمانی نیز برای همیشه شکست نمی‌خورد و بزودی و چهار و نیم ماه پس از پنهان شدن شیر، دوباره باز می‌گردد و چرخه مکرر رویدادهای کیهانی را آغاز می‌کند.
چرخه‌ای که با باورهای دایره‌ای شکل، ریشه در تاریخ ، فرهنگ و اعتقاد ایرانیان باستان  است.
گزيده اي از تارنماي  امرداد

Saturday, March 14, 2009

پوریم؛ عید یهودیان و سپاس از ایران باستان


پوریم؛ عید یهودیان و سپاس از ایران باستان

یهودیان در اسرائیل و جهان ،امسال در روز سه‌شنبه ۲۰ اسفند، عیدی را جشن گرفته‌اند که روز شکرگزاری از کشور باستانی ایران به خاطر نیکوکاری‌های پادشاهان ایران زمین در قبال اجداد یهودیان است..
این عید «پوریم» نامیده می‌شود که روایات تاریخی متخلفی درباره شخصیت‌های آن وجود دارد. مشهورترین این روایات به «کتاب استر» (طومار استر) باز‌ می‌گردد و یهودیان برای آن اهمیت زیادی قائلند. کتاب استر بخشی از «عهد عتیق» در کتاب مقدس است که مورد قبول یهودیان و مسیحیان قرار دارد.
براساس روایت کتاب استر، «پوریم» شکرگزاری یهودیان از«اخشوروش» است که خشایارشاه هخامنشی است.
در آن ایام خشایارشاه، امپراطور۱۲۷ ولایت ازهند تا حبشه بود. خشایارشاه دل به دختری یهودی -که زیبایی‌اش پرآوازه شده بود- به نام «استر» (ستاره) باخت که برادرزاده «مردخای» بود.
مردوخای در دربار خشایارشاه خدمت می‌کرد، که در زبان امروزی ممکن است بتوان وظیفه او را «وزیر دربار» نامید.
در روایات تاریخی یهودیان آمده است که «هامان» صدراعظم وقت، درنتیجه مخالفت شدید با «مردخای» که حاضر به سجده کردن به صدراعظم نبود و از او حرف شنوی نداشت، دستور قتل‌عام یهودیان را در سرزمین باستانی ایران صادرکرد.
مردوخای از این توطئه آگاهی یافت. ملکه «استر» به نزد خشایارشاه رفت و نگرانی‌های عمیق خود و یهودیان را با او درمیان نهاد.
خشایارشاه از ماجرا آگاهی نداشت و دستورداد که در مورد درستی یا نادرستی سخنان ملکه «استر» تحقیق شود.
هنگامی که به خشایارشاه آگاهی داده شده که صدراعظم، قتل‌عام یهودیان را برنامه‌ریزی کرده، خشایارشاه بر «هامان» خشم گرفت و دستورداد که او را درملاء عام اعدام کنند.
یهودیان به شکرگزاری به دربار خشایارشاه رفتند و از آن زمان است که این عید با نام "پوریم"، از دیدگاه یهودیان، «یادآور پیوند ناگسستنی ملت‌های یهود و ایران» است.
رخدادهای تاریخی در« کتاب یا طومار استر» (در کتاب مقدس) قید شده است و یهودیان با خواندن این طومار، به نیایش می‌پردازند. در «کتاب استر» آمده است: «هنگامی که پلیدی‌ها رخت بربست و توطئه‌های بدخواهان ناکام ماند، سرزمین شوشان (ارض شوش؛ کنایه از ایران زمین) را شادی وصف‌ناشدنی فراگرفت».
کوروش ِ «منجی»
یهودیان دو بار از ایران زمین شکرگزاری می‌کنند. در تاریخ یهودیان، کوروش بزرگ هخامنشی نیز کسی است که لقب «منجی»، «مسیح خداوند» به او داده شده است؛ زیرا کوروش بزرگ بود که با «منشور آزادی»، یهودیان را که از سرزمین یهود به «بابل» تبعید شده بودند، به سرزمینشان برگرداند.
کوروش بزرگ کاروانی از نیروهای نظامی خود را نیز همراه یهودیان کرد تا امن و امان به اورشلیم بازگردند. افزون بر آن، اموال خزانه آن‌ها را که به تاراج رفته بود، همراه با این کاروان به اورشلیم رساند.
یهودیان برای کوروش و «منشور آزادی» او اهمیت بسیار زیادی قائل هستند؛ برای همین است که اندیشه برپایی تندیس کوروش بزرگ دراسرائیل تا کنون چندین بار مطرح شده است.
عید «پوریم» امروزه نيز در سراسر اسرائیل جریان دارد، و بنا به سنت این جشن یک روز دیرتر -یعنی چهارشنبه- در بیت المقدس (اورشلیم) برگزار می‌شود.
کودکان و بسیاری دیگر از یهودیان در ایام عید «پوریم» لباس‌های مبدل می‌پوشند. در خانواده‌های مذهبی معمولا دختران لباس ملکه «استر» را به یاد شه‌بانو «استر» ایرانی می‌پوشند.
اما در دهه‌های اخیر توجه کودکان بیشتر متوجه لباس‌های بالماسکه به سبک چهره‌های کارتونی تلویزیونی مشهور شده است.
در عید «پوریم» تدابیر امنیتی نیز برقراراست. در گذشته، مواردی بوده است که تروریست‌های انتحاری با پوشیدن لباس بالماسکه درصدد بمب‌گذاری درمراکز پرجمعیت بوده‌اند.
عید «پوریم» امسال تقریبا با جشن چهارشنبه سوری و نوروز ایرانی مصادف شده است.
اما یادآوری این پیوندهای باستانی درحالی است که تنش درمناسبات دولت‌های اسرائیل و ایران به اوج خود رسیده است.
آرامگاه «استر» و «مردخای» درشهر همدان یادآور روایت عید «پوریم» است. پیکر «استر» و عمویش «مردخای» دراین مکان باستانی دفن است.

سازمان گردشگری و میراث فرهنگی ایران، آذر ماه امسال آرامگاه «استر» و «مردخای» را به فهرست آثار ملی ایران اضافه کرد

Wednesday, March 11, 2009

براي مسافر خوبي بودن، بايد لذت بردن از سفر را ياد گرفت


دکتر پرويز ذوالعين، سفر کرده ترين جهانگرد ايرانيست. او موفق شده بود به 190 کشور جهان سفر کند. آدم متمولي نبود. کارمند دولت بود و جز آن هم يک استاد معتبر دانشگاه با تاليفات متعددي در زمينه حقوق بين الملل. يعني يک جهانگرد حرفه اي و يا فردي که حرفه اش لزوما ايجاب کند در سفر باشد، نيز نبود. پس چگونه توانسته بود به 190 کشور سفر کند؟ چند سالي پيش از فوتش مجله جهانگردان گفتگويي با او انجام داد، تقريبا براي دريافتن پاسخ همين سوال. يک بخش به ياد ماندني از آن گفتگوي جذاب آنجاست که خبرنگار از شادروان ذوالعين مي پرسد: شما چگونه برنامه ريزي مي کرديد که توانستيد به 190 کشور جهان سفر کنيد؟ دکتر ذوالعين اينگونه پاسخ داد که : اگر مي خواستم برنامه ريزي کنم 190 کشور که هيچ به 10 کشور هم نمي توانستم برسم. سفر را سهل و آسان گرفتن و خود را درگير قيود زائد و بعضا ذهني آن نکردن باعث شد که بتوانم تقريبا همه جهان را ببينم

ايشان به عنوان شاهد مثالي بر اين رويه خود مي گويد که : يک بار مي خواستم به کرمان بروم. دو سه روزي پرس و جو کردم درباره اين شهر، نقشه استان را خريدم و چند تايي هم مقاله درباره آن خواندم. يک روز عصر بار و بنه ام را جمع کردم و به ترمينال جنوب رفتم براي سفر به کرمان. قبل از آنکه وارد محوطه بيروني ترمينال بشوم، در يکي از همان خيابان هاي شلوغ اطراف ترمينال متوجه شدم که شاگرد اتوبوسي سرش را از پنجره بيرون آورده و داد مي زند اهواز فوري... اهواز فوري... پريدم بالا و به اهواز رفتم. چقدر هم سفر خوشي بود

آنچه که نقل شد، تاکيدي است بر اين نکته که سفر، قبل از آنکه فني آموختني باشد، يک ويژگي شخصيتي است. در روانشناسي سفر هم گفته مي شود: اينکه ما چگونه سفر کنيم، تابعي است از شخصيت، تربيت و تحصيلات ما. همچنانکه مي بينيم توانايي اقتصادي و يا ميزان بهره وري از ابزارها و تجهيزات خاص در مرتبه هاي بالاي اين دسته بندي قرار نگرفته است.حتي مي شود گفت سفر اساسا يک جور هنر است. يعني لذت بردن از آن بيشتر از آنکه يک امر آموختني باشد، موضوعي ذوقي، حسي، عاطفي و دروني است. همچنانکه انتظار نمي رود همه آدمها از يک قطعه موسيقي فاخر و ارزشمند لذت ببرند؛ نبايد انتظار داشت همه آدمها لذت يک شب کمپينگ در کنار يک درياچه آرام و يا در زير آسمان پر ستاره کويري را بدانند. و همان طور که فرانس ليست ، برجسته ترين پيانيست تاريخ بود اما در همه عمر در حسرت اين باقي ماند که يک پيانو در خانه داشته باشد؛ مي توان تصور کرد آدمي حقوق بگير با درآمد ناچيز ماهيانه که هر ماه دست کم يک سفر جذاب به جايي ديدني را تجربه کند. همچنانکه دکتر ذوالعين به گفته خودش به عنوان يک مسافر هرگز از بخش فرست کلاس هواپيماها استفاده نکرد اما به 190 کشور جهان رفت.

پس، فن اول اين است که براي مسافر خوبي بودن، بايد لذت بردن از سفر را ياد گرفت. بايد به سفر نه آنچنان که معمول است، تفريحي پرهزينه و گاه مشقت بار، بلکه به عنوان هنري کاملا قابل دستيابي و لذت بخش نگاه کرد. وقتي آموختيد بي هيچ برنامه ريزي قبلي، بدون هيچ نيازي به مقدمات طولاني و بدون هيچ پروايي از مخاطرات معمول حضور در مقاصدي دور از محل سکونت به سفر برويد، آن وقت مي توانيد خود را به يک جهان گرد، يک مسافر، يک سالک بدانيد.

خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گردشگري

Wednesday, March 4, 2009

آيينهاي چهارشنبه سوري، از قاشق زنی تا فال کوزه


آيينهاي چهارشنبه سوري
از قاشق زنی تا فال کوزه

قاشق زنی
پس از مراسم آتش بازی، جوانان از دختر و پسر، چادری به سر میکردند، کاسه و قاشقی فلزی به دست میگرفتند و به خانه همسایگان رفته و با زدن قاشق به کاسه، صاحب خانه را خبر میکردند. صاحبخانه در کاسه آنها نخود، لوبیا یا هر نوع از حبوبات ، یا مقداری پول میگذاشت. روز بعد با این غنایم و سبزی که با پولهای جمع آوری شده خریداری میشد آشی میپختند و اعتقاد داشتند که خوردن این آش بیماری و درد را از بین میبرد. بعدها (دوران کودکی ما) به خوراکیهای موجود در کاسه قاشق زنی آجیل و آب نبات و شیرینی هم اضافه شد.
البته ناگفته نماند که این رسم برای یک نظر دیدن دختر همسایه هم به کار میرفت. همانطور که گفتیم مراسمی که در جامعه محدود قدیم برگذار میشده، یک جنبه مهم داشته و آن بخت گشایی یا به عبارتی پیدا کردن همسر مناسب برای جوانان دم بخت بوده است. شب چهارشنبه سوری موقعیت مناسبی بوده که جوانان حداقل یک نظر به دختری که برایشان درنظر گرفته شده بود بیاندازند. پس چادر به سر کرده و به بهانه قاشق زنی درب خانه دخترخانم را میزدند و او هم که منتظر فرصت مشابهی بوده، به این ملاقات کوتاه و بی کلام میرفته است.

گره گشایی
یکی از اعتقادات زیبای ایرانیان قدیم، که امروزه میتوان آن را در ردیف انرژی درمانی یا حداقل "فرستادن موج مثبت" قرار داد، این بود که به انحا مختلف مثبت اندیشی وامید به رفع مشکل را در خود تقویت میکردند. بیشتر آداب چهارشنبه سوری هم با همین ایده اجرا میشود. در اصل مضمون اصلی این مراسم نو شدن، رهایی از بیماری و مشکلات سال گذشته و دور کردن بدشگونی، پلیدی و افکار ناپسند از خانه و خانواده است. از طرفی زمانی که کسی میدید که همسایه اش یکی از مراسم رفع مشکل، (مانند گره گشایی) را انجام میدهد، متوجه میشد که او گرفتاریی دارد و بعد به نحوی برای رفع آن به همسایه خود کمک میکرد.

و اما این رسم آدابی ساده داشت. به این ترتیب که شخصی که دچار مشکل شده بود دستمال یا گوشه چادر خود را گره میزد و شب چهارشنبه سوری در چهار راه محل خود میایستاد و از اولین کسی که عبور میکرد میخواست که این گره را بگشاید و اعتقاد داشت که با این کار، گره از کار او هم گشوده خواهد شد. طبعا کسانی که از این رسم آگاه بودند بیتفاوت نمیگذشتند و حتما دقایقی را برای گشودن گره صرف میکردند و چه بسا که با کمی گفتگو و اطلاع از چند و چون ماجرا، موفق میشدند واقعا مشکل را حل کنند.

فالگوش ایستادن
فالگوش ایستادن هم رسمی بود مانندگره گشایی اما به این شکل انجام میشد که شخص برای کار، ازدواج یا رفع گرفتاری خود نیت میکرد و شب، در تاریکی دیوار سر کوچه یا چهارراه پنهان میشد. معمولا شخص گرفتار یا دختر دم بخت کلیدی هم زیر پای خودش میگذاشت و روی آن می ایستاد که نشانه باز شدن بخت یا از بین رفتن مشکل بود. اولین جمله ای که بین دو رهگذر به گوش فالگیرنده میرسید، جواب نیت او بود.
برای مثال اگر جمله ای مانند:" اصلا حرفش رو هم نزن" یا "انشااله درست میشه" و یا جمله مبهمی مثل: " دیروز اونجا بودم" میشنیدند، آنرا بنا به نیت خود تعبیر میکردند. از آنجایی که همه به این رسم چهارشنبه سوری آشنا بودند، رهگذرانی که حسن نیت داشتند سعی میکردند هنگام عبور از سر کوچه یا چهارراه جملات دلگرم کننده ای به زبان بیاورند یا هنگام عبور صلوات بفرستند و از طرفی جوانان بازیگوش با شوخی وخده به طور دسته جمعی به گشت و گذار در محل میپرداختند و سر چهارراه جملاتی مانند" مگه میشه!" یا " غیرممکنه!" به زبان می آوردند تا فالگیرنده احتمالی را به قول خودشان "بور" کنند.

فال کوزه
بعد از اینکه اهالی منزل از خوردن آجیل و پریدن از آتش و همه گشت و گذارهای چهارشنبه سوری فارغ شده و زیر کرسی دور هم جمع میشدند، کوزه کوچکی می آوردند و فال کوزه میگرفتند. فال کوزه به این ترتیب بود که هر کس روی کاغذی یک بیت یا چند بیت شعر مینوشت و یک وسیله شخصی خودش مانند انگشتر، چوب سیگار یا هر وسیله کوچک دیگری را داخل کوزه می انداخت.

بعد یکی از بچه ها یک کاغذ شعر و یک وسیله از داخل کوزه در می آورد. شیئ مورد نظر متعلق به هرکس بود، شعر نوشته شده بر کاغذ، جواب نیتش میشد و آنرا با صدای بلند میخواندند. عده هم این فال را با کتاب حافظ میگرفتند به این شکل که در کوزه فقط نشانه های شخصی همه را جمع میکردند. بزرگتر مجلس کتاب را باز میکرد و یکی از بچه ها نشانه ای را از کوزه خارج می کرد. آن صفحه از کتاب حافظ، جواب نیت صاحب نشان بود و آنرا میخواندند و تعبیر میکردند.

معمولا شب چهارشنبه سوری با تعریف خاطرات و قصه های شیرین بزرگترها به پایان میرسید و خاطره خوش آن تا سال بعد همراه همه اعضای خانواده بود.

چه خبر از چهارشنبه سوری این روزها؟
این سالها چهارشنبه سوری پر خاطره گذشته دیگر وجود ندارد. بزرگترها تمام زمستان نگران منفجر شدن خانه و زندگی و یا از آن بدتر مجروح شدن فرزندانشان هستند. این رسم زیبا و پر معنا مبدل به میدان جنگ شده و دیگر کسی دلیل آتش افروختن در این شب را نمیداند. البته دیگر چهارشنبه سوری هم فقط یک نام است چرا که سر و صدای ترقه و گاز پیکنیکی منفجر شده و آژیر آمبولانسها از اوایل اسفند کوچه و خیابان را پر کرده است و ما با سر و صدای فراوان هر سال مرگ یکی از زیباترین سنتهایمان را جشن میگیریم. اما شاید امسال اینطور نباشد ...

با تشکر از خانم سحر شهاب

تور بزرگ جشن چهارشنبه سوري


جشن بزرگ و سنتي چهارشنبه سوري

*ايرانيان با رسوم مختلفي به استقبال نوروز مي روند . يكي از آيين ها چهار شنبه سوري است.

چهار شنبه سوري جشني است كه در آخرين سه شنبه سال براي گراميداشت آتش، كه نشان تقدس و پاكي است ،برگزار مي گردد.اين آيين از ديرينه زرتشتيان برگرفته شده است كه 5 روز آخر سال را به اتش افروزي مي پرداختند .

مراسم و پذيرايي چهارشنبه سوري :

اتوبوس ،راهنما ،بيمه ،شام سرد ،آج آتش چهار شنبه سوري ،موسيقي

*زمان : سه شنبه 27/12/8 ساعت 14 تا 12 نيمه شب

*قيمت براي هر نفر 210000 ريال

*مكان : طالقان

*از آوردن هرگونه مواد آتش زاي غير مجازمانند نارنجك خود داري كنيد.

*پوشاك مناسب و لوازم شخصي را همراه خود بياوريد .

تلفن تماس براي ثبت نام و اطلاعات بيشتر :22888217-09329004828 اشكان بروج

واريز مبلغ به شماره حساب 26380090048281 بانك پاسارگاد به نام اشكان بروج (لطفا براي ثبت نام نهايي شماره فيش را اعلام نماييد)

((به علت محدود بودن ظرفيت نفراتي كه زودتر ثبت نام نمايند در اولويت قرار خواهند گرفت))