Sunday, December 19, 2010

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت…… دائما یکسان نماند حال دوران غم مخور

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت…… دائما یکسان نماند حال دوران غم مخور

اوضاع روحی داغان
زندگی من دیگر بیشتر در دفتر نشریه تعطیلات نو می‌گذرد و کلاس‌های دانشگاه
پروپوزال پایان نامه این حقیر بر زمین و هوا مانده چون وقتی نیست برای نوشتنش
عکس‌های خوبی از محرم تفرش و تعزیه‌خوانی گرفتم
کارناوال سیاه خیابان‌های تهران و ایران به سر رسید
شماره‌های زیادی رد و بدل شد
حوصله ندارم به دیگران سر بزنم
حتی حوصله ندارم کسی به من سر بزند
فیس‌بوک یا همان رخ‌نامه را بستم تا اطلاع ثانوی
امتحانات نزدیک است و پروژه‌ها چون کوهی دارد کمرم را می‌شکند
سفر که دیگه برام آرزو شده
بنزین سهمیه شد لیتری 400 و آزاد 700 تومان....سفر شخصی هم فعلا تعطیل
دلخوشی: صفر
بیزاری و بی حالی: 100
کسی که من فقط دوستش دارم مرا می‌پرستد ولی سرانجام باید کاری کرد... و اذیت او شده کار من
وای بر من وای بر من وای برمن
این است روزگاری که بر مراد ما نمی‌رود... ولی من غم می‌خورم

Friday, November 12, 2010

نشست خوشه سار بوم گردی

از کار و خستگی در حال تکه تکه شدن هستم. بس که تا نیمه شب نشستیم و صفحه بستیم برای این تعطیلات نو. خواب و خوراک نگذاشته که برایمان.
از نوشتن پایان نامه و خواندن درس افتادیم بد فرم.
ولی دوستش می دارم.....تعطیلات نو هویت است برایم، فرزندی است که داریم به کمک 5، 6 نفر دیگه بزرگش می کنیم.
تا امروز که خدا را شکر خوب شنیدیم. نقدهایی موثر و تعریف هایی دلچسب.
بگذریم. شماره 2 و 3 که با موضوع ویژه کویر در آمد و شماره 4 این هفته با 5 پکیج سفری برای تعطیلات عید قربان در خدمتیم.
منتظر نقدها و نظرات شما هستیم به خدا ! راستی فعلا با تلفن دفتر یا خودم تماس بگیرید تا سایت و ایمیل هامون ردیف شود.
اواسط هفته دو روزه رفته بودیم به روستای قهی برای جلسه خوشه سار بوم گردی همان شبکه اقامتگاه های بومی ایران.
خیلی خوشحال بودم که 30 نفر هم ذات دور هم جمع شده بودند. همه را دیدم و دیدارها تازه شد. اکبر رضوانیان، کیارش اقتصادی، مازیار آل داوود، سیاوش جلالی و خانواده سید هاشم طباطبایی و..... .
تا دیر وقت تو خواب و بیداری بحث کردیم و بقیه مباحث افتاد به فردا صبح که ما چون راه زیادی داشتیم نتوانستیم جلسه دوم را بمانیم. بگذریم که اختلاف عقایدی بود و جدل هایی برای برند کردن خوشه سار پیش آمد ولی فکر کنم اگر بتوانیم استانداردی برای این اقامتگاه های بومی تعیین کنیم بعدها می توانیم به جای ستاره هتل ها از معیاری مانند خوشه یا انار برای تعیین کیفیت استفاده کنیم. مانند این: اقامتگاه 5 انار خانه نقلی.
اعضای خوشه سار هر روز بیشتر می شوند. به عنوان پیک این مجموعه تعدادی از آنها را معرفی کردم و اینجا شماره های افرادی که می توانید با آنها برای اقامت در خانه های محلی و بومی در تماس باشید ارایه می کنم:
مازیار آل داوود: روستای گرمه  (اقامتگاه آتشونی) ۰۹۱۲۵۵۷۹۶۴۳
اکبر رضوانیان: کاشان (خانه نقلی) - ۰۹۱۳۲۷۶۵۹۸۴
فرزین ملکی: چلاسر تنکابن (خانه گِلی) - ۰۹۱۱۲۹۱۰۷۰۰
حمید غنی: سمیرم (چادر عشایری) - ۰۹۳۸۳۹۳۳۶۱۰
حسن ابراهیمی: روستای میمند - ۰۹۱۳۳۹۲۶۱۹۹
احسان تاج زاد: اصفهان (روستای قِهی) - ۰۹۱۲۱۰۱۳۰۳۷
توماج مقدس زاده: اصفهان (روستای قهی) - ۰۹۱۳۱۲۷۰۵۷۸
محمد جلالی: اصفهان (تودشک) - ۰۹۱۳۹۱۶۵۷۵۲
افشین عباس زاده: قشم (جزیره هنگام) - ۰۹۱۷۹۷۷۳۰۵۶
خانواده طباطبایی: روستای فرحزاد - ۰۹۱۳۳۲۳۴۱۸۸
صادق مقانلو: اردبیل (چادر عشایری) - ۰۹۱۴۸۰۹۲۳۵۵
خانواده میری: سعادت شهر (پاسارگاد) - ۰۹۱۷۹۲۷۲۹۳۲
انوری: ترکمن صحرا - ۰۹۱۲۷۲۰۶۷۴۱
اکبر مشکاتی: گیلان (روستای قاسم آباد) - ۰۹۱۳۲۷۶۵۹۸۴
سیاوش جلالی: انارک (رباط انارک) - ۰۹۱۲۲۹۸۳۵۷۵
 راستی وسط راه یک گردان پرنده شکاری دیدیم، عقاب سر سفید،سارگپه، کرکس مصری، شاهین و... که داشتم ذوق مرگ می شدم. اومدم عکس بگیرم دیدیم دوربینم باطری نداره.....خلاصه دوربین حسین طباطبایی رو گرفتم و آخرش یک عکسهایی شد که این بار هم فقط یکیشو می گذارم. این شما و این کرکس مصری (اگر اشتباه نکرده باشم).


Monday, October 25, 2010

و سکوت کویر شکسته شد


در این ماه 2بار به دونقطه از دشت کویر رفتم. یکبار به منطقه نطنز و به روستای متین آباد در غرب دشت کویر، برای افتتاح کمپ کویری متین آباد و دیگری برنامه 3روزه پایان هفته گذشته به جندق و گرمه در شرق این دشت.
اما اکو کمپ کویری متین آباد
صبح با بچه های معاونت گردشگری رفتیم به سمت امامزاده آقا علی عباس در باد رود. بعد از معطلی ها خلاصه سر ظهری رسیدیم. تا خود کمپ 3 تا  3 ساعت و نیم راه است.
از آقا علی عباس کمتر از 15دقیقه تا متین آباد داریم. تابلوی راهنما برای کمپ همه جا هست.
برای اولین بار بود دیدم که یک جای اکوتوریستی درست و درمان ساخته شده است. البته این است جادوی بخش خصوصی. اگر حمایت دولت باشد و تخصص و نیروی بخش خصوصی، ببین چه گلستانی شود این آواره وطن ما.
جای زیبایی است: بهشتی در دروازه کویر. مکان اقامت بدین شکل است که یک شاه نشین و رستوران سنتی و دوبازوی یک کاروانسرا مرمت شده و به مکان اقامتی برای مسافران تبدیل شده اند. اتاقها 2 تخت دارند و در عین مدرنیته پوشش سنتی خود را حفظ کرده اند.
در جلوی این دو بازو یک استخر آبی رنگ زیبا که پر از هندوانه و خربزه و گل بود قرار دارد. دوچرخه ها و یک Quadro برای میهمانان کمپ.
و در اطراف منظره ای زیبا: مزرعه شترمرغ، مزارع زیتون و انار، باغهای کوچک به و سیب،کرت صیفی جات.
و تمامی محصولات در سبد غذایی گردشگران. ناهار به سبک محلی در رستوران مجتمع.
برادران واقفی از همین دیار برخواستند و آمدند تا جان تازه ای به یادگار کودکی خود بدهند. با کمک مردم همان محل.
مردم اینجا همه متینند. مزرعه شتر با  کلی شتر برای شتر سواری مسافران کویر.چند قفس برای پرندگانی چون اردک و مرغ و کبک و بوقلمون.
همه چی اینجا ارگانیک است، یعنی از همان جا برای همان جا، حتی تخم مرغ ها و این ها همه از برکت گردشگری و مهندس واقفی است.
مردم راضیند و چشم به راه گردشگران. نوجوان ها امید دارند خارجی ها بیایند...می خواهند زبان یاد بگیرند تا بتوانند خودشان انها را راهنمایی کنند. عجب طلسمی است این گردشگری.
چادرهایی سفید در کنار هم بر روی چند سکو؛ در کنار رمل ها. بعد از بهشت کمپ، برزخ کویر شروع می شود. رصد در شب شما را به کهکشان می برد. و سکوت..............................هیس.
اما برای رد دشمنان جان یعنی مار و عقرب چه کردند: شیره تنباکو را بر درختان و در کنار چادرها ریختند تا هم سمپاشی طبیعی و بدون مواد شیمیایی باشد و هم حیوانات گزنده نزدیک نشوند.
سیستم های بهداشتی تمییز، آبگرمکن خورشیدی و کلی کار نو و خوب که امید به آینده را برای ما زیاد می کند.
اما گرمه، فرحزاد، مصر و جندق
مطلبم طولانی شد. اما بگذارید در هفته نامه تعطیلات نو هفته دیگر کمی از آن بگویم.
اما سفر خوبی بود. درست است که 135 نفر آدم رفتیم برای کویر اما در کنار تخریبی که شاید نه تنها فیزیکی بود تخریبهای زیست محیطی و فرهنگی و اجتماعی زیادی به منطقه وارد کردیم. راضی نبودم برم ولی باید می رفتم تا دوستان خوبی را که پیدا کردم، می یافتم.
آدمهایی مثل خواهران زینبیون، محسن ادیب و دوستان گل تر از خودش، الهه و همکارانش، دیداری تازه با مازیار آل داوود، آقای طباطبایی و پسرانش حسین و علی و حسن، آقای شکیب و استاد رهی و خیلی از مسافران خوبی که با آنها چند روزی زندگی کردیم. سلین عزیز، بودن و کار با ژاله، فرشاد، عباس، حسین عصری، ارژنگ، وحید و الهام گوران...شبکه خبر.
خلاصه بگذارید بعد براتون سفرنامه جدا از این سفر بگذارم چون برای خود جریانها دارد.
الان خوابم میاد شدید.
راستی هفته آینده ویژه نامه " تعطیلات نو" درباره کویر خواهد بود.
به نشانه اعتراض عکس نمی ذارم دیگه. ولی چه عکسهایی گرفتم......جاتون خالی.

Sunday, October 24, 2010

تعطیلات نو سرانجام چاپ شد

سرانجام بعد از 3 ماه مجوز نشر هفته نامه " تعطیلات نو" که به خاطر دلایل بیهوده، کلی وقت و خبرهایمان سوخت صادر شد.
از شنبه اول آبان در باجه های روزنامه فروشی می توانید هر هفته این نشریه را با قیمت 500 تومان تهیه کنید.
اوستا تفرشی و ارس آریا منش هم باز اسامی مستعار من است. منتظر نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما دوستان خوبم هستم. 

Sunday, October 17, 2010

منشور کورش و داستان نمایش آن

منشور کورش و داستان نمایش آن

در نهایت رفتم و لوح جد بزرگوار را که در بابل بود و اصلا هیچ ربطی به ایران نداشت و فقط سند جهانی بودن کورش و امپراطوری هخامنشی بوده و منشور حقوق بشر اون موقع و نه الان ایران................خلاصه دیدم.
اول یه توضیح کوچک درباره ورود و نکات امنیتی:
خیلی خوشحال بودم که می دیدم اول هفت این همه آدم و این همه خارجی تو موزه هستن.
ایران باستان تازه شده بود موزه.
یه راهنمای کاغذی  که نقشه موزه بود و مسیر حرکت در کنار بلیط فروشی؛ نفری 1000 تومان. راهنمایان رایگان و خبرنگاران نیم بها.
 بخش امانات که کیف و موبایل رو می گیرن که کارهای خلاف نکنین.
وارد سالن می شوید: اول یک گیت بازرسی و بعد اسکن دستی و ورود به سالن اصلی.
دیدم تمام محفظه ها عوض شده و یک رنگ و رویی گرفتن. یک ذره سازمان یافته تر شده بودن.
سالن پر بازدید کننده: اسپانیایی، آلمانی، دخترهای راهنمایی و دبیرستانی گروه های کوچک مردم.
بالاخره موزه ایران باستان رنگ ملی گرفت.
با دوستانم یک چرخکی زدیم و به یک نکته جالب پی بردم: دیگر کارکنان موزه احساس بی خودی بودن نمی کردن. دیگه همه کار میکردن. دیگه موزه، موزه بود.
خلاصه رفتیم طبقه دوم دنبال لوح آقام کورش. یه چیزهایی دل آدم را آشوب میکند. در کناره پلکان تصاویر چاپ شده سربازان گارد جاویدان را زده بودند روی دیوار.
 بابا به خدا اگر یک دکور بزنید تا بی نهایت می توانید از اون استفاده کنید. چرا سنگ و چوب نه خانم اردکانی؟ بعد رسیدیم به سالن بالا دیدم همون دکور چوبی که انتظار داشتم را با المان های هخامنشی پیاده کرده بودند. سالن های تخت جمشید و فضای آنجا ولی چند تا عکس به درد نخور در پیت از تخت جمشید روی پارچه چاپ کرده بودند و زده بودند در کنار این دکورها.
بابا لا مذهبا این همه عکس با کیفیت خوب چرا این ها رو می زنید برای چنین نمایشی؟
باز هم سوتی های دیگر: مجسمه سرباز هخامنشی با سبیل تابیده! ای خداااااااااااااااااااااا  !
پلکان ورودی تخت جمشید با عرض 30 سانت.....؟ آره عجیبه.
حالا یه چیز دیگه: در هیچ جای در و دیوار که کلی نوشته درباره کورش و منشور و چگونگی کشفش بود که همگی توسط موزه بریتانیا ترجمه شده بود(نکته اینجاس) حتی یک راهنما یا تابلوی انگلیسی نبود. بدبخت گردشگران خارجی بدون راهنما که پیش من هم بودند و مبهوت و نادان نمی دانستند چه کنند!
خلاصه گروه قبلی از سالن اومدند بیرون ما 15 نفر رفتیم داخل. فقط 3 دقیقه وقت بازدید دارید و صدایی باز هم فارسی به گفتن اراجیفی بس بی خود پرداخت.
اما صدا از کجا بود؟  
دستگاه پخش mp3  بر روی یک باند قرار داشت و باند دوم اونور سالن هر دو روی زمین. بس ضایع برای چنین دبدبه و کبکبه ای.
بگذریم......این است کارهای مدعیان بی تخصص.
بد نبود برای اولین بار و بعد از این همه سال باز هم آوردن این لوح کار بزرگی است.
برید یه سر بزنید. دیدن چنین اثری خالی از لطف نیست.
دوستان به احتمال 95% هفته آینده اولین شماره "هفته نامه تعطیلات نو " بر روی گیشه ها می آید و پرونده جالبی برای کورش کار کردیم. منتظر نظرات همه هستم.

Monday, October 11, 2010

نبودم ولی هستم

درود
کلی غر شنیدم که چه می کنی؟ کجایی؟ چرا مطلب نمیذاری؟
مدتی است که به شدت درگیر درس و کار و زندگی شدم. کمی هم سفر بودم ولی واقعا نرسیدم مطلب بذارم.
ولی من آمده ام وای وای!
اون وب سایت رو هم هنوز پیگیرم....با دوستان مشورت شده است از برای ایجاد و راه اندازی.


راستی: این هفته سمینار آبشارهای کمجل رو دارم با عکس وفیلم.  اطلاعات بیشتر برید اینجا:
http://ttga.ir/user/news/news.php?id_news=99


به زودی مطلب اولین اکو کمپ کویری ایران را می گذارم.
تا آینده نزدیک شاد باشید.

Saturday, September 25, 2010

شب، سکون، نور

حس زیبای شب کویر
در کنار جاده ای پر از ماشین های سریع
و نوای گلنار داریوش رفیعی
و دیگر هیچ......

Wednesday, September 22, 2010

نمايشگاه عكس "تا بارسلونا"

نمايشگاه عكس "تا بارسلونا"

همزمان با هفته گردشگري، نمايشگاه عكسي  با عنوان "تا بارسلونا" در گالري  جهان نماي كاخ نياوران برپا مي شود.
اين نمايشگاه در بردارنده مجموعه عكس هاي مجيد عرفانيان در بازديد از 6 كشور اروپايي است كه به نوعي بازگوكننده دريافت ها و برداشت هاي عكاس از جاذبه هاي گردشگري، فرهنگ، آداب و رسوم كشورهاي حوزه غربي اروپا شامل يونان، ايتاليا، واتيكان، فرانسه، هلند و اسپانيا است.
نمايشگاه عكس "تا بارسلونا" كه با همكاري مجموعه فرهنگي تاريخي كاخ نياوران، سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري كشور، شركت سرمايه گذاري ميراث فرهنگي و گردشگري ايران(سمگا)، خانه عكاسان ايران، انجمن عكاسان ميراث فرهنگي و با مشاركت ماهنامه آريانا گردشگر برگزار  مي شود، در بردارنده تصاويري از شهرهاي آتن، رم( و واتيكان)، فلورانس، ونيز، پاريس، آمستردام، مادريد و بارسلونا است.
مراسم افتتاح اين نمايشگاه روز جمعه دوم مهرماه ساعت 18 در كاخ نياوران برگزار مي شود و بازديد عموم به مدت يك هفته ادامه خواهد داشت.
علاقه مندان مي توانند از سوم لغايت نهم مهرماه از ساعت 10 تا 20 از اين نمايشگاه بازديد فرمايند.


Tuesday, September 21, 2010

گونه شناسی غار در ایران



غار قلعه کرد


گونه شناسی غار در ایران
دوست داشتم از سفرهایم به غارهای ایران گزارشی داشته باشم. تا حالا به غارهای زیادی سر زده ام. هرکدام به گونه ای زیبایی خاصی داشته اند و یا مشخصه ای به خصوص را داشتند. با خودم گفتم بیام یه طبقه بندی کنم و ببینم هر کدام به چه شکلی هستند و چه خصوصیتی آنها را از بقیه جدا میکند. البته باید بگم که شکل های طبقه بندی متفاوتی وجود دارد و این تنها نگاه من به این داستان است.
غارها را می توان بر اساس نوع تشکیل، نام غار، موقعیت، آیینی بودن آن ها و خیلی دلایل دیگر دسته بندی کرد. می خواهم از شمال ایران شروع کنم و به جنوب کشور بروم و در این میان غارهای متفاوتی را با کاربردهای مختلف به شما معرفی کنم.
غارهای تاریخی                       غار کمر بند و هوتو- غار کرفتو
این غارها در کنار یکدیگر بر روی تپه ای مشرف به دریای خزر و در شهر بهشهر استان مازندران قرار دارند. این دو غار کوله باری از تاریخ 10 هزار ساله ایران را به دوش می کشند. آثاری مانند سفال و کوزه که در آنها پیدا شد مربوط به هزاره های قبل از میلاد است. حجاری های روی دیواره ها یادگاری از انسانهای نخستین هستند. بیشتر آثار کشف شده از این غار در موزه شهر نگه داری می شود.
غار پلکانی و چند طبقه کرفتو نیز که در نزدیکی بیجار کردستان قرار دارد کتیبه هایی از دوره اشکانیان و سلوکیان دارد که همچنان بر روی دیوار پا برجاست. همچنین نشانه هایی از حجاری های انسانهای نخستین نیز در این غار دیده میشود
غارهای آبی                                 غار علیصدر،غار دانیال و غار سهولان
غار دانیال که در ارتفاعات سلمانشهر تنکابن قرار دارد شما را به سفری هیجانی دعوت می کند. برای رسیدن به ابتدای این غار کمی پیاده روی دارید و بعد از آن سفر آبی شما با پیاده روی در آب سرد غار آغاز می شود. سفری رویایی در میان آب و سنگ. غار علیصدر یا در حقیقت آب سرد که در نزدیکی شهر همدان است. این فرصت را به شما می دهد تا بتوانید با قایق بر روی آب سفری داشته باشد و از درون قایق مناظر بی نظیر غار را ببینید. غار سهولان در مهاباد و در استان آذربایجان غربی با نور پردازی و کبوترهای چاهی خود به مهمانانش که در قایق نشسته اند خوش آمد می گوید.


غارهای هنری                                          غار موزه وزیری
تنها غار موزه ای که در همین نزدیکی پایتخت وجود دارد غار موزه وزیری است که در لویزان ،منطقه کند علیا  ودر دوراهی بوجان قرار گرفته است. استاد ناصر هوشمند وزیری که دکترای افتخاری هنر دارد در ابتکاری نو بخشی از کوه را شکافته و با ایجاد غار و تونل هایی در آن تمامی آثارش را به مانند موزه ای به نمایش در آورده است. بیشتر آثار وی در سرتاسر ایران وجود دارد که از آنجمله مجسمه های پارک جمشیدیه، لاله جین همدان، موزه رختشویخانه زنجان و... است.کارگاه، کلاس های آموزشی، محل زندگی و خلاصه تمام زندگی استاد وزیری در کنار عار موزه وی است. برای ورود به غار باید از دهان یک شیر بگذرید.
غارهای آیینی و نظامی                       غار رییس - غار خور بس
بیشتر این غارها به صورت دستکند بوده و بیشتر به دوران میتراییسم باز می گردد. این غارهای به منظور انجام آیین های مهر پرستی توسط انسان ساخته می شد.و شاید بخش کوچکی از آن طبیعی باشد ولی بیشتر ان توسط مهرپرستان حفر شده اند. غار رییس یا ریس که در نیاسر کاشان قرار دارد علاوه بر این که در گذشته های دور غاری برای نیایش مهر یا خورشید بوده است در دوران اشکانیان به دژی نظامی در زیر زمین تبدیل شده که از طریق تعقیب و گریز، هم از دشمنان فرار می کردند و هم به آنها حمله می کردند. چاهک ها و تونل های پیچ در پیچ و کوتاه این غار بسیار معروفند. غار خوربس قشم که به خربس هم معروف است از نیایشگاه های قدیمی میترایی است که اسم ان نشانه کاملی از آیینی بودن ان است. خور که به معنای خورشید است و بس همان بست نشستن برای نیایش و احترام است. دالان های تو در تو و طاقچه هایی که درون ان شمع و وسایل عبادت کنندگان قرار می گیرد همه و همه درون کوهی که رو به خورشید و به سمت جنوب است قرار دارد. از پنجره های این غار دست ساز میتوانید از طلوع تا غروب خورشید را ببینید و نمای دریای خلیج همیشه پارس را هم بیبینید و نسیم ان را بر صورت خود حس کنید.
غار های توریستی                      غار کتله خور و قوری قلعه
این نوع غارها بیشتر برای استفاده گردشگران اماده شده اند و بیشتر قسمت های آن طبیعی است و تنها بخشهایی از آن را برای سهولت استفاده مسافران توسعه داده اند. غار کتله خور یا کتل خور که در شهر گرماب زنجان قرار دارد در گذشته غار آبی بوده و امروزه برای عبور گردشگران آب ان هدایت شده و حدود 2 کیلومتر ان برای گردشگران آماده شده است. در بیشتر طول غار آب جریان دارد و تنها به برخی از گروه های کوهنوردی اجازه عبور داده می شود.  غار قوری قلعه که در پاوه کردستان نیز قرار دارد از جمله غارهایی است که در طول سال و به خصوص در تابستان میزبان گردشگران بسیاری است. قندیل ها و سالنهای بسیار زیبای طبیعی این غارها چشم هر بیننده ای را به خود خیره میکند. مسیرهای پیاده روی و نور پردازی در تمام طول غار طراحی شده است.
غار های مسکونی                                 روستای سنگی میمند و کندوان
این غارهای دستکند برای زندگی ساخته شده و دارای معماری به خصوصی است. از روستای سنگی- صخره ای کندوان در اسکوی تبریز شروع می کنم. مردم این روستا در ایران به کندن صخره معروف هستند و حتی برای ساختن تونل کندوان نیز از مردم این شهر کمک گرفته شد. در صخره های کله قندی روستای کندوان، خانه، مغازه و حتی هتل توسط اهالی شهر طوری کنده شده اند که هیچ تفاوتی با ساختمان های امروزی ندارند. همه چیز همانند ساختمان است فقط با دیواره ها و کف سنگی ان هم سنگ طبیعی کوه. روستای میمند در نزدیکی شهر بابک کرمان هم تاریخی دیرینه دارد و مردم هزاران سال است که در میان صخره ها خانه و کاشانه خود را کنده و زندگی می کنند. شیوه زندگی در این نوع کاشانه ها بسیار زیبا و متفاوت است.
تمامی خانه ها مانند غار های کوچکی در میان کوه هستند.
غارهای فنی                                      غار کهک و قلعه کرد
برخی از غارهای طبیعی ایران به صورتی هستند که هر فردی به راحتی نمی تواند وارد انها شود. مانند غار کهک در نزدیکی دلیجان و غار قلعه کرد در مرز استانهای قزوین و زنجان. برای ورود به این غارها می بایست از وسایل سنگ نوردی و غار نوردی مانند طناب مخصوص سنگ نوردی استفاده کرد. برای ورود به این غارها شما باید مهارتهای فرود و صعود از سنگ و استفاده از طناب را بدانید. این گونه غارها به دلیل عدم دسترسی همگانی بسیار بکر هستند و مناظر بسیار عجیب و شگفت انگیزی را در انها می توانید مشاهده کنید.
عمیق ترین و خطر ناک ترین غار ایران          غارپرو یا پراو
این غار که در نزدیکی شهر کرمانشاه و در ارتفاعات بیستون قرار دارد، آرامگاه بسیاری از کوهنوردان و غارنوردان حرفه ای است. عمق غار پراو ۷۵۱ متر و طول آن ۱۴۵۴ متر می‌باشد. تعداد ۲۶ حلقه چاه دارد و عمیق‌ترین چاه ، چاه ۱۶ است ، به عمق ۴۲ متر به علت این که آب جاری شده در غار پراو حاصل ذوب شدن یخچالهای زیر زمینی غار پراو است و همینطور به خاطر ارتفاع بالای این غار برودت آب خیلی زیاد است. (بین ۳-۱ درجه سانتیگراد) و در هیچ کجای غار دما بالاتر از این نیست. بدنه و دیوار سنگی داخل غار بسیار خشن و متخلخل است و این باعث می‌شود که لباس غارنوردان در حین پیمایش سریعا پاره شود. آب سرد به لباسهای زیر و سطح بدن نفوذ می‌کند که دشواری‌های پیمایش را زیادتر می‌کند .
بلندی و درجه سختی دیواره های درون ان به شکلی است که حتی هر سنگنورد و غار نوردی هم نمی تواند  از ان به راحتی عبور کند. این غار حتی چند غارنورد حرفه ای خارجی را هم به کام مرگ کشانده است.
غار های  نمکی                                  گرمسار و قشم
جنس دیواره و کف بسیاری از غارهای ایران از آهک و سنگ است ولی جنس این نوع غارها از بلورهای نمک است. زیبای و رنگ های خیره کننده این غارها به دلیل کانی های متعددی است که در انها وجود دارد. بلندترین غار نمکی طبیعی جهان، غار نمکی قشم است که حدود6 کیلومتر طول دارد. رنگ های صورتی، آبی و سبز در کنار سفیدی نمک جلوه ای رویایی به این گونه غار ها می دهد. برخی معادن نمک هم که به طور مصنوعی و برای استخراج نمک کنده شده اند فرصتی برای ملاقات بازدید کنندگان از غار های نمکی را فراهم می کنند.
غار هایی برای درآمد                      غار اشکند یا دست اشکن
برخی از غارهایی که امروزه می بینیم شاید مانند نیایشگاه های میترایی باشند ولی در دوران های بعدی برای کسب روزی حلال از آنها استفاده می شده است. از جمله غار اشکند جهرم در استان فارس که در روزگاری برای مردم روزی رسان بوده است. کار مردم منطقه کندن سنگ های این غار بوده و برای اینکه این محوطه غار مانند از بین نرود و فرو نریزد پایه های ضخیمی را باقی گذاشتند که منظره بسیار زیبایی  از دالان ها و سالنهای بسیار زیبایی را پدید آورده است.
اشکان بروج

اگر هم می پرسید که چرا عکس نگذاشتم به خاطر این بلاگ اسپاته که همه عکسهای من رو سانسور کرده.
از همه این غارها عکسهای خوبی گرفتم ولی بعدا در سایتم می گذارم. فعلا که پول ندارم سایتم رو درست کنم ولی درست بشه سریع تمامی مطالب با عکسهارو منتقل میکنم.
فدای همگی....بدرود تا آینده نزدیک

چه آزمون ها و چه خطاها!


چه آزمون ها و چه خطاها!
می خواهم باهاتون از یک روند جالب بگم که تو این شهر غریبِ کثیف داره رخ میده. داستان بیهوده کاری ها و آزمون ها و خطا ها!
یادتونه سال پیش بود که اومدن ولی عصر رو یه طرفه کردن و بعد هم ملت تو روزهای اول چندصد ساعت رو زمین و هوا موندن که چی شده؟ کجا بریم؟حالا چه کنیم؟
بعد متوجه شدیم که آهان خط ویژه زدن که آدم های این شهر سریع تر و راحت تر برسن به مقاصدشون و از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند.
بعد اومدن پایانه افشار یا همون پارک وی رو زدن که تا میدان ولی عصر می آمد. با یک بلیط.
بعد اومدن هوار هوار که آی مردم ما بلیط الکترونیکی آوردیم...ببینید چه قدر ما خدمتگزاریم!
وایسین.....ادامه داستان: حالا دستشون درد نکنه دارند یه کارهایی می کنند.
بعد دوباره یه روز اومدیم دیدیم اصلا خط ونک- راه آهن رو جمع کردند.فقط تا ولی عصر از اونجا به بعد با یک خط دیگه برین پایین.
آقا یک روز دیگه دیدیم از سر دو راهی انتهای عباس آباد به سمت پایین میله گذاشتن وسط خیابون و ترافیک شده تا سر تخت طاووس بیا و ببین! همه اتوبوس ها هم فقط پایین می رفتند.
روزی دگر آمدیم سرخط ولی عصر دیدیم بلیط شده 2 تا یعنی 50 تومان. چرا ؟ معلوم نیست وجالبتر اینکه دیگه از اون اتوبوس قشنگ های جدید کولر دار هم کم شده و همه اتوبوس های قدیمی و داغون هم می آیند و 2 بلیط می خواهند.
به سلامتی عصر گاهی دگر امدیم سر خط میدان ولی عصر دیدیم ماشا الله....چه خبره. چی شده آقا؟ نمیدونم والا اتوبوس ها نیستند. اِ....... مگه میشه؟
بالاخره یکی اومد از همون قدیمی ها و پر! 
راننده: تجریش بیا بالا! 
من: هان؟
راننده: آره آقا خط جدیده. همه قبلی ها جمع شدن شده یک خط از تجریش به راه آهن....کرایه هم 100 تومان.
من: بله.....خوب حالا کارت بکشیم؟همون الکترونیکیه؟
راننده: نه داداش گفتند خاموش کنیم...فقط پول.
آره عزیزان دل. این است شهر زیبا و مدرن تهران که هر روز فیلمی جدید در آن اکران می شود و بهای آن را این ملت آزاده باید پرداخت کنند.
راستی کسانی که بلیط به حجم زیاد خریدند به شدت رفت در پاچه هایشان! چون اصلا قبول نمی کنند.
داستان بعدی هم خط جمهوری است که بعدا براتون تعریف میکنن. آخه هنوز داستانش تموم نشده.

خدا به همراهتان.....ایشالله در صد سال آینده درست میشه. ما که رفتیم سوار شیم چون مجبورم..می فهمی؟

Sunday, September 12, 2010

خاک بر سر من که کورش بسیجی شد


یعنی خاک ها! خروار خاک بر سر من که آقام کورش به این خفت و خواری بیفته
خاک بر سر اون آدمایی که خودشون رو شبیه هخامنشی ها کردن و چفیه انداختن................
دیگه نمیخوام حرف بزنم.

Wednesday, September 8, 2010

توسعه صنعت گردشگری ایران از ادعا تا واقعیت

توسعه صنعت گردشگری ایران از ادعا تا واقعیت!
این مطلب کمب عوض شد ولی جنبش خوبی راه افتاد تا دروغین مردان گردشگری دستشان رو شود

رئیس سازمان میراث فرهنگی در حالی از رکورددار شدن و رشد سه درصدی گردشگری ایران تا پایان سال 2010 خبر داده که پیش بینی کارشناسان حاکی از تراز منفی گردشگری و فاصله معنادار آن با سند چشم انداز مبنی بر ورود 20 میلیون گردشگر تا سال 1404 است.
به گزارش خبرنگار مهر، رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به تازگی آخرین آماری که سازمان شورای جهانی جهانگردی درباره صنعت گردشگری کشورها منتشر کرده را مبنای ارزیابی خود قرار داده و گفته است که بر اساس این آمار می توان رشد 8 برابری گردشگری ایران را در مقایسه با سایر کشورهای جهان تا پایان سال 2010 پیش‌بینی کرد. حمید بقایی مدعی است با برنامه‌ریزیهای انجام شده ایران در جذب گردشگر در مقایسه با سالهای گذشته تا سال 2010  رکورد دار خواهد شد.

در این میان پرسشی که برای کارشناسان در پی این اظهار نظر مطرح شده این است که این میزان رشد پیش بینی شده برای گردشگری ایران چقدر با اهداف پیش بینی شده با سند چشم انداز 20 ساله کشور منطبق است.

سازمان شورای جهانی جهانگردی در آخرین آمار خود وضعیت گردشگری کشورها را از سال 2010 تا 2020 پیش بینی کرده است. بنابراین گزارش، ایران تا سال 2010 رشد 3.9 درصدی را در صنعت گردشگری خواهد داشت. نگاه خوشبینانه رئیس سازمان میراث فرهنگی در حالی است که بر اساس همین گزارش پیش بینی می شود وضعیت گردشگری ایران تا سال 2020 با رکود مواجه شود.

اردشیر اروجی، کارشناس برنامه‌ریزی فرهنگی و گردشگری در این باره به خبرنگار مهر می گوید: سازمان میراث فرهنگی آمار مربوط به تعداد گردشگران ورودی به کشور را بیش از دو میلیون نفر در سال 88 اعلام کرده است. اما طبق سند چشم انداز 20 ساله گردشگری ایران باید 20 میلیون گردشگر خارجی تا سال 1404 هجری شمسی و 2025 میلادی داشته باشد.

وی ادامه می دهد: باید طبق سند چشم انداز سهم ایران از درآمد گردشگری جهانی از هفت صدم درصد در سال 83 به دو درصد در سال 1404 برسد به گونه ای که ایران در سال 1404 سالانه نزدیک به 25 میلیارد دلار از محل گردشگر ورودی درآمد کسب کند.

اروجی در تحلیل آماری خود از ورود گردشگران به ایران با بیان اینکه تراز ورود و خروج گردشگران ایرانی متناسب نیست، می گوید: رشد منفی 7/8 درصد گردشگران ورودی در مقابل رشد مثبت 8/6 درصد گردشگران خروجی از کشور در پایان نیمه اول سال 1388 باعث شده تفاوت رشد گردشگران ورودی و خروجی کشور به 5/15درصد  برسد.

این کارشناس برنامه ریزی ادامه می دهد: ادامه این وضعیت برای کشور چه به لحاظ فرهنگی و چه به لحاظ اقتصادی اعلام خطر است چون به لحاظ فرهنگی در نیمه اول سال 88 تاثیر گذاری کشورهای خارجی بر گردشگران ایرانی هفت برابر تاثیر گذاری کشور ایران روی گردشگران خارجی است و به لحاظ اقتصادی نیز در وضعیت خوشبینانه در نیمه اول سال 88 ارز خروجی گردشگران ایرانی 14 برابر ارز ورودی گردشگران خارجی برآورد می شود که این تراز منفی گردشگری نیز نسبت به سال گذشته رو به افزایش است.

وی همچنین درباره آمارهایی که سازمان جهانی جهانگردی درباره وضعیت گردشگری کشورها اعلام می کند گفت: این سازمان، گزارشهایی را که مسئولان گردشگری هر کشور درباره وضعیت صنعت گردشگری اعلام می کنند دریافت و ارزیابی و تحلیل می  کند، بنابراین منبع اصلی ارائه وضعیت گردشگری ایران مسئولان سازمان میراث فرهنگی هستند.

اروجی اظهار کرد: تا زمانی که پایگاه آماری مستمری برای وضعیت گردشگری ایران نداشته باشیم قضاوت درباره وضعیت مطلوب گردشگری ایران صحیح نیست.

پیش بینی نه واقعیت

شورای جهانی سفر و گردشگری معمولا وضعیت صنعت گردشگری کشورها را در بازه های زمانی مختلف پیش بینی می کند. مسئولان این سازمان جهانی همواره عنوان کرده اند که این اعداد و ارقام پیش بینی است نه واقعیت. بنابراین هر اتفاق سیاسی اقتصادی یا اجتماعی در کشورها موجب می شود پیش بینی آنها هم تغییر کند، همانطور که بنا به نظر کارشناسان گردشگری جریانات سیاسی اخیر کشور در میزان جذب توریست داخلی ایران بی تاثیر نبوده است.

برنامه ریزیهای ناموفق

بقایی معتقد است که طی سالهای اخیر برنامه‌ریزیهای خوبی برای توسعه گردشگری داخلی و خارجی در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری انجام شده است اما اظهارات هتلداران، کارشناسان گردشگری و آژانسداران کشور به عنوان فعالان این صنعت همواره از رکود و کاهش گردشگران ورودی که منشا رونق گردشگری هر کشور هستند حکایت می کند. 

از سوی دیگر و با وجود وعده‌های مدیران سازمان میراث فرهنگی درباره توسعه زیرساختهای گردشگری و افزایش ورود گردشگران خارجی، خبر از حذف میز ایران در آژانسهای خارجی به گوش می‌رسد به طوری که بسیاری از برنامه ریزیهای مورد اشاره رئیس سازمان میراث فرهنگی در بخش گردشگری چندان موفق اجرا نشده و به شکست منجر شده اند.

به عنوان مثال اجرای طرحهایی مانند "توریست با علائق ویژه"،"ساخت 30 هتل برای بانوان"،"سفر کارت ملی"، "هزار و یک مسیر گردشگری"، "ساخت هتلهای بی شمار وعده داده شده توسط اسفندیار رحیم مشایی"، "ساخت هر 25 کیلومتر یک سرویس بهداشتی بین راهی و مجمتع خدمات رفاهی"، ساخت "هتلهای هفت ستاره" به دلیل عدم پرداخت وام از سوی بانکها و یا نبود حمایتهای وعده داده شده از این پروژه ها، "سفرهای ارزانقیمت" و مانند آن اکنون به دلیل عدم استقبال گردشگران و سرمایه گذاران از آنها متوقف مانده است. 

دبیر جامعه‌ تورگردانان ایران در این باره می گوید: اگر هیچ تلاشی نشود بسیاری از آژانسهای خارجی میز ایران خود را حذف می‌کنند. در آن شرایط بازگرداندن ایران به فهرست مقاصد آژانسها کار بسیار سخت و زمان‌بری  است.

به گفته سیدهادی شیرازی آژانسهای خارجی وقتی از بازاری کناره‌گیری می‌کنند، نام آن را برای یکسال از فهرست مقاصد و بروشورهای تبلیغاتی خود حذف می‌کنند. در واقع، آژانسهای خارجی برای هر منطقه نیروهای خاصی دارند که با حذف آن مقصد این نیروها در بازار دیگری فعال می‌شوند و اگر درآمد آن بازار بیشتر و توجیه‌پذیرتر باشد امکان دارد دیگر سراغ مقصد قدیمی نروند که در این صورت، بازگرداندن شرایط قبل واقعا سخت است.

شیرازی همچنین به اجرا نشدن قراردادهای گردشگری ایران با کشورهای دیگر اشاره کرد و افزود: بسیاری از کشورها به قراردادهایی که برای تبادل و توسعه‌ گردشگری با آنها بسته‌ایم متعهد نیستند به ‌طوری که در سال هزاران نفر ایرانی به ترکیه و عربستان می‌روند بدون اینکه این کشورها برای فرستادن گردشگران خود به ایران تعهدی احساس کنند.

مقایسه آمار سال 2010 با 2020

سازمان جهانی جهانگردی آمار گردشگری کشورها را سالانه در بازه زمانی ده ساله اعلام می کند. در همین رابطه اشکان بروج، کارشناس ارشد توریسم در ترجمه گزارش شورای جهانی سفر و گردشگری آورده است که در گزارش این شورا به بررسی اثرات اقتصادی توریسم، تحلیل اقتصاد گردشگری کشورها و روند اقتصادی و گردشگری 181 کشور جهان از جمله ایران تا سال 2019 پرداخته شده است که بنابر این گزارش و بر خلاف نظر مسئولان سازمان میراث فرهنگی، وضعیت نامطلوبی برای آینده گردشگری ایران پیش‌بینی می شود.

در مقایسه سالانه گزارش شورای جهانی سفر، اگر چه ایران در سال 2010 رشد 3.9 درصدی را در صنعت گردشگری خواهد داشت اما این میزان آن در سال 2020 به 3.8 درصد خواهد رسید که نشان دهنده کاهش یک دهم درصدی این صنعت است. 

همچنین در گزارش این شورا، رشد اقتصاد گردشگری تا سال 2010 در خاورمیانه منفی یک دهم درصد پیش بینی شده است. این رقم در جهان پنج دهم درصد و در ایران 3.9 درصد است. حمید بقایی در اظهارات خود که تنها به تشریح آمار مثبت گزارش WTO  بسنده کرده معتقد است که ایران در حالی با رشد اقتصاد گردشگری مواجه می شود که سایر کشورهای خاورمیانه در این بخش با رکود مواجهند.

براساس گزارش WTO  تولید ناخالص داخلی ایران از گردشگری تا پایان سال 2010  به 8.4 دهم درصد می رسد اما در همین گزارش آمده این تولید ناخالص در سال 2019 به 8.1  دهم درصد و یکسال بعد از آن به 8 درصد می رسد.

رشد واقعی ناخالص داخلی ایران از گردشگری نیز اگرچه در سال 2019 حدود 4.3 درصد پیش بینی شده اما در سال 2020 این رقم به 3.8 درصد می رسد.

کارشناسان گردشگری معتقدند مردم در جاده ها زیاد تردد می کنند اما گردشگری داخلی به معنای واقعی آن که مسافر به اقتصاد جامعه محلی سود برساند هنوز در ایران وجود ندارد. چون رشد گردشگری داخلی مستلزم آن است که گردشگر در مقصد پول خرج کرده و از مراکز اقامتی و رفاهی استفاده کند نه اینکه مواد غذایی خود را از مبدا با خود به مقصد ببرد و در چادر کنار خیابان بخوابد.

به نظر می رسد آمارهایی که از رشد گردشگری داخلی ایران خبر داده با استناد به چنین تحلیلهای از سوی مسئولان سازمان میراث فرهنگی اعلام شده است. از همین رو شاید پیش بینی وضعیت گردشگری ایران در سال 2020 که تنها پنجسال تا تحقق سند چشم انداز ایران فاصله دارد چندان هم دشوار نباشد... 

..................

گزارش از فاطیما کریمی
خبرگزاری مهر

Monday, September 6, 2010

دوست داشتنی ترین آدم های روی زمین

استاد محمدرضا شجریان
همایون شجریان
استاد حسین علیزاده
استاد کیهان کلهر
کجایید ای رفیقان خدایی؟


ره میخانه و مسجد کدام است
که هر دو بر من مسکین حرام است
نه در مسجد گذارندم که رند است
نه در میخانه کین خمار خام است

چون تو جانان منی جان بی تو خرم کی شود
چون تو در کس ننگری کس با تو همدم کی شود
گر جمال جانفزای خویش بنمایی به ما
جان ما گر در فزاید حسن تو کم کی شود 

چندان که گفتم غم با طبیبان
درمان نکردند مسکین غریبان
ان گل که هردم دردست بادیست
گو شرم بادش از عندلیبان
یارب امان ده تا باز بیند
چشم محبان روی حبیبان

Tuesday, August 31, 2010

نهایت هیجان و خطر در آبشارهای کمجل

نهایت هیجان و خطر در آبشارهای کمجل

قصه از اینجا شروع شد که ما قصد صعود سبلان کردیم. اما یک دفعه پیشنهاد فرود از آبشارهای کمجل برق سه فاز ما را پراند.
هیچی نمیدونستم، سریع از اینترنت چند گزارش برنامه خوندم؛کرک و پرم ریخت.
فرود با طناب از حدود 50 تا آبشار از 3 متر تا 70 متر. برنامه ای کاملا فنی برای سنگنوردی و ماجراجویی تمام عیار.
دلم لک زده بود برای هیجان...دلم را زدم به دریا.
شبانه زدیم به جاده چالوس با دو تا ماشین و لوازم سنگنوردی کامل: 2 طول طناب50 متری با 1 طول طناب 35 متری، تونیک یا همون صندلی سنگنوردی، هشت، گیری گیری، یومار، پروستیک و... .
راستی ما 5 نفر بودیم: خودم اشکان بروج، کیورث کافی، فرشید محمدیان، حامد حسینی و مجتبی با لقب کارتن خواب

شب مجبور شدیم در پارکینگ سد تلمبه ای سیاه بیشه کمپ کنیم. متاسفانه دفعات پیشین بچه ها بدون مجوز آب و نیرو وارد می شدند اما اینبار چنین نشد. صبح با هزار جنگ و دعوا بالاخره ساعت 11 تونستیم وارد بشیم. تا امامزاده با ماشین رفتیم و کوله های سنگینمان را پیاده کردیم و بقیه راه را پیاده در جنگل پیمودیم. تقریبا 2 ساعت برنامه ما عقب افتاده بود و برای جبران مجبور بودیم سریع حرکت کنیم.
مه غلیظی بالا اومده بود و در مه پاکوب را گرفتیم و رفتیم. جنگل کاملا بکر و زیبا. شنیده بودیم که یک گروه 12 نفری یک روز جلوتر از ما راه افتاده اند. ما دقیقا به موازات جاده چالوس از سیاه بیشه تا هزار چم را پیمودیم؛ اما از میان جنگل و آبشار.

آرزوی کودکی
از جاده چالوس که رد می شوید، از پیچ های تند هزار چم که پایین می آیید در کوه های رو به روی شما که جنگل انبوه است، چند آبشار را می بینید که با ارتفاع بلند در حال ریختن هستند. از بچگی می خواستم که برم اونجارو ببینم ولی نمیدونستم چه جوری؟ اصلا فکر میکردم که غیر ممکن است.
اما من رفتم و دیدم.
خلاصه پدرم قبل از برنامه به من گفت که جنگل سیاه بیشه میری مواظب خرس باش!
آره ما خرس هم دیدیم. هم رد پاشو و هم.......آره خودشو. خیلی ترسناک نیست فقط داشتم خودمونو خیس می کردیم. ساعت 3 بعد از ظهر رسیدیم به قله ورجلو یا ورکلو. خسته از بارکشی کوله.
ساعت 4 هم به اولین آبشار رسیدیم و تعویض لباس کردیم. تونیک ها رو پوشیدیم و باز هم کوله هایمان را وکیوم کردیم. بدین صورت که همه چیز در 2 لایه پلاستیک پیچیده شد تا خیش نشوند. چون در جاهایی مجبور بودیم از میان آب بگذریم.
من گزارش برنامه نمی خواهم بدم برای همین کلیات سفر رو می نویسم.
دیگه شروع کردیم به راهپیمایی در آب ، کنار آّب و فرود از آبشارهای روز اول که حدود 15 تا از انها نیاز به فرود داشتند. تقریبا از 5 تا  25 متر در روز اول فرود آمدیم.
اما هیجان انگیز ترین بخش روز اول آخر کار بود که نرسیده به کمپ حامد حسینی معروف به حامد ترکه یا پرنده بند یخچال دربند که راهنما و بلد ما بود از ما جدا شد بدون اینکه بگه مسیر کدوم وره!
شب شد...........ما ماندیم و راه مانده تا کمپ و مسیری که نمیدانیم ره به کجا می رود.
تمام هیجان در این خلاصه می شود: شب، جنگل، آبشار، آب، سرما، تاریکی، 2 تا هد لمپ، ندانستن راه و 4 نفر آدم گشنه و تشنه و سگ لرز کنان در کنار آب.
دیگه زدم به سیم آخر گفتم پیدا میکنیم. چون می ماندیم از سرما و حیوان شاید لبیک آخر رو میگفتیم. راه افتادیم و فقط به صورت 2 گروه 2تایی پشت سر هم حرکت میکردیم. و هر از چندی داد می زدیم تا شاید حامد برگردد و بداند ما کجاییم.

رفتیم و رفتیم تا بالاخره با هزار مصیبت دیدیم یک نور در دور سو سو می زند.آره     کمپ!
از خوشی دیگر در پوست خود نمی گنجیدیم. گرما، آب، غذا، آدم و حامد که روانی پایش هم پیچ خورده بود. ساعت حدود 10 شب بود که رسیدیم.
در کنار آتیش گروه قبل که داشت می خوابید نشستیم تا جون گرفتیم. چادر زدیم و شام جوجه کباب زدیم و خواب.
صبح ساعت 7:30 من زودتر پاشدم تا صبحانه به راه کنم. دیگه کم کم کوله بستیم و ساعت 10 گوله کردیم برای جاده چالوس.
همون اول 10دقیقه نرفته بودیم که دیدیم بله، 40 متر! بعد کارگاه ما رو کجا بود، روی تنه درخت!
البته روز اول هم کارگاه روی درخت داشتیم اما دیگه اینقدر هولناک نبود.
صحنه بسیار زیبایی جلوی ما بود: پیچ های هزار چم جاده چالوس. صحنه زیباتری در زیر پای ما بود: دره ای تنگ و عمیق با درختان و آبشارهایی زیبا.


خلاصه فرودهای روز دوم شروع شد: حداقل 15 متر و غولش 70 متر. چند آبشار 50 متری بسیار زیبا داشتیم. روز دوم تقریبا 12 آبشار بلند داشت. چندین کلاهک فرود امدیم. یکی از آبشارها اسمش آبشار معلق بود که کلاهک آن به زیبایی شما را به فنا می داد.
در آخر راه در کنار یک آبشار 110 متری، فرود کلاهکی 70 متری داشتیم. البته بعد از 15 متر فرود روی سنگ، بقیشو تو هوا معلق بود تا به زمین برسی. عجب حالی داد!
بالاخره در آخر مسیر دیدیم که ساعت 6 بعد از ظهر است و 4 آبشار معروف به آبشار خیس با ارتفاع بالای 25 متر داریم. باید تن به آب می دادیم و هوا سرد شده بود.
دیدم در کنار آب یک راه پاکوب وجود دارد. یک محلی هم انجا بود. دیگر از او پرسیدیم و زدیم به دل جنگل و از کوه بالا رفتیم و به ارتفاع که رسیدیم دیدیم جاده چالوس زیر پای ماست. سریع از سمت چپ کوه از یک راه مالروی لیز پایین آمدیم و ................جاده عزیز چالوس......تمدن.......آب.

راستی ما یک روز و نیم آب نداشتیم تا اینکه در آخرین آبشارهایمان چشمه پیدا کردیم.
برای چایی صبحانه هم آب نسکافه رودخانه را که به خاطر بارون گل بود برداشتیم ریختیم تو بطری تا کمی ته نشین شود بعد جوشاندیم تا کمی کمتر داغان شویم.
ساعت 7 شب پای جاده رسیدیم. برنامه ای بی نظیر.
تقریبا صبحانه، ناهار و شام درستی نخوردیم و روز اول را با ژله و روز دوم را با پسته و خرما سر کردیم تا جای درستی برای غذا خوردن پیدا کنیم.
من کمی از ناحیه ساق پا دچار زخم شدم. چون شلوارم کوتاه بود و به سنگ خوردن همانا ان را پاره کرده بود. بقیه هم که بالاخره یه جاییشون ترکیده بود. سالم نداشتیم تو گروه.

فردای برنامه شانه، کول، و زانو و ران همگی از درد داشت می ترکید. چون ما هرکدام یک کوله 60 لیتری پر داشتیم و روی آنها نیز طناب های خیسی می انداختیم که در حالت عادی 5 تا6 کیلو وزن داشت ولی آب که میخورد تا 15 کیلو هم می رسید. کار جمع کردن طناب خیس بسیار مشکل است و زمانگیر.
ولی این برنامه بی نهایت زیبا و هیجان انگیز بود. تمامی خطرات را دوست داشتم، حتی گم شدنمان در شب را، حتی بی آبی، حتی گرسنگی.
حاضرم قسم بخورم که برنامه آبشارهای کمجل زیباترین، ماجراجویانه ترین و جالب ترین سفر زندگی من بود.