Wednesday, April 21, 2010

تهران طهران؛ روایتی که مرا با خودم به چالش کشید


آری درست شنیدید.
 برگردیم عقب: 2 روز پیش یعنی دوشنبه شب که در تلویزیون های اجنبی خبرهایی درباره قوانین حجاب شنیدم و بعد خبرهایی دیگر و دیگر و.....داد و هوار من در خانه که بابا خدا این چیه؟من کجام؟این ایرانه با اون همه عظمت پیشین....کجا داریم میریم؟ چرا ما نسل دهه60 باید همه بلاها سرمون بیاد؟
یادم افتاد که 1 سال پیش قبل از قبولی در دانشگاه علامه میخواستم برم از این خاک اما......این خاک و بوم، این بوی جنگل ابر با خاطراتش، شقایق، دوست هاو عکسهایم، سفرهایم به هر نقطه این ستم دیده وطنم، شنهای کویر، آب یخ آبشار و آبی دریاچه، خونه گلی،نقلی، میمند، تفرش............وای وای وای، اینا رو کجا پیدا کنم؟
شب است و چهره میهن سیاهه     نشستن در سیاهی ها گناهه
من و اندیشه های پاک  که داره عذابم میده...
خلاصه داشتم به رفتن و موندن فکر میکردم، به اینکه چرا اینجام و به کجا میرم. خوابیدم با فکری پریشان تر از خویشتن.
سه شنبه:  6 بعد از ظهر  ، سینما آزادی،  فیلم تهران طهران
کارگردانان:
داریوش مهرجوئی، مهدی کرم پور
بازیگران:
اپیزود اول (روزهای آشنایی): کتایون امیر ابراهیمی، پانته آ بهرام، رحمان حسینی ، فریده سپاه منصور ، مینو صابری، اردشیر کاظمی،
اپیزود دوم (سیم آخر):رضا یزدانی- رعنا آزادی ور- برزو ارجمند- طناز طباطبایی- سروش صحت- فرهاد قائمیان،

خلاصه داستان:
اپیزود اول: گروهی گردشگر همراه با یک خانواده معمولی تهرانی تصمیم میگیرند در ایام عید نوروز برای تجدید خاطرات خود به دیدن آثار تاریخی و جاذبه های گردشگری تهران بروند.سر آخر این گردش و آشنایی افراد باعث می شود که
اپیزود دوم: یک گروه موسیقی، پس از مدتها موفق میشوند برای اجرای برنامه هایشان مجوز اجرا دريافت کنند.اما موانع دیگری از راه سر می رسد
مدت زمان فیلم: 105 دقیقه
این تکه را با کمی قرض از بلاگ kholywood  مینویسم:
طهران تهران روایت دو نسل بود
 اول؛ نسلی متعلق به دوره پدربزرگ ها و مادربزرگ هائی که امروز خونه شون شده خانه سالمندان. اما با همه سختی هائی که توی زندگیشون کشیدن، با همه اونچه که در عمرشون از سر گذروندن، شادن و پرانرژی و عاشق! اگر هم قهری هست، اینقدر لطیف و عاشقانه است که می تونه حتی منشاء لذتی بی حد باشه اگر هم غصه ای هست، دوری و بی وفائیه بچه هاست که یا نسل ما هستن، یا یکی قبل تر!
دوم؛ نسل ما، نسل امروز، نسل زخم خورده ای که از هر طرف می چرخه با تابلوی ورود ممنوع مواجه می شه. دنبال هر مسیری که می ره، به بن بست می رسه. و اینقدر عاصی و تلخ وخسته است که حتی خود هم تحمل خودش رو نداره!
داریوش مهرجوئی که اصلاً نه نیاز به معرفی داره، نه نیاز به تعریف! اما درباره مهدی کرم پور می تونم بگم کسیه که سازنده فیلم هائی مثل جائی دیگر و چه کسی امیر را کشت، بوده.
هر دوی اپیزودها ایراداتی داشتن مثلاً ایراد اصلی اپیزود اول، یه مقدار غیر واقع گرا بودنش بود اینکه همه می دونیم تو این جامعه مزخرفی که ما الان توش هستیم، اگر سقف خونه کسی رو سرش خراب بشه اینقدر خوشحال و سرخوش نیست.. و اینقدر آدما، آدم نیستن که از راه نرسیده دستت رو بگیرن و کمکت کنن تا زندگیت دوباره زندگی بشه!
اپیزود دوم زیادی شعاری بود شخصیت ها خوب پرداخت نشده بود، خط داستانی و تدوینش خوب بود، اما اصل داستان ایرادات اساسی داشت انگار که بعد از بلائی که سر فیلم جائی دیگر اومد، کرم پور جرات نداشته برای این داستان زیاد بال و پرش رو باز کنه و هر چی دلش می خواد بگه. هر چند همین نسخه پخش شده اپیزود دوم هم، با اصلاحاتی مواجه شده بود!
با همه این ها، طهران تهران رو دوست داشتم! تو این اوضاع سینمای ایران و سلطه «حلقه های ازدواج»ها و «به روح پدرم»ها، حتی دیدن یه اپیزود از داریوش مهرجوئی، بدجـــــــــــوری غنیمته!
ولی درد من چیه: درد من تو اپیزود دوم بود. داستان روز قبل رو یادتونه که چرا داغون شدم! حالا این اپیزود داستان من بود به نوعی دیگه.

من کارهای رضا یزدانی رو دوست دارم و خیلی دوست داشتم بدونم چی میخونه تو این فیلم..........خدا روز بد براتون نیاره!
داستان که شروع شد خیلی ذوق داشتم بدونم چی میشه...بعد ترکیدم وقتی داستانهای خودمو دیدم به زبانی دیگر.
10 دقیقه  آخر که رضا یزدانی شروع کرد خوندن دیگه داشتم از بغض میترکیدم...اشکم داشت در می آمد. آخه چرا نامردها! مگه من و امثال من چی کردیم غیر از دل سوزوندن برای ایران!
بعدش گفتم چرا دو روزه باید اتفاقاتی اینچنین برای من بیوفته...چرا اول شنیدن وحرص ، بعد گفتن و داد، بعد دیدن و بغض، بعد ..........دیگه خیلی خستم.
من آدم خوشبختیم که خیلی چیزا غیر از پول دارم...ولی خستم.
راستی یه راهنمای مرد که ِاوا و کلی ناناز و تیتیشه ،گروه رو تو تهرون میچرخونه. از هجویاتی که میگه بگذریم لوکیشن هایی رو میبینیدکه بسیار دلرباست. معماری تصویری از تهران قدیم تا تهران جدید رو براتون روشن میکنه.

Sunday, April 18, 2010

سخنان فردوسی درباره روزگار پس از حمله اعراب به ایران

چه خوش گفت فردوسی پاکزاد و نیکو سخن:






چو بخت عرب بر عجم چیره شد                  همی بخت ساسانیان تیره شد
پر آمد ز شاهان جهان را قفیز(پیمانه)            نهان شد ز رو گشت پیدا پشیز

همان زشت شد خوب، شد خوب زشت         شده راه دوزخ پدید از بهشت

دگرگونه شد چرخ گردون بچهر                     ز آزادگان پاک ببرید مهر

به ایرانیان زار و گریان شدم                         ز ساسانیان نیز بریان شدم

دریغ آن سر و تاج و اورنگ و تخت                  دریغ آن بزرگی و آن فرّ و بخت

کزین پس شکست آید از تازیان                   ستاره نگردد مگر بر زیان

چو با تخت، منبر برابر شود                         همه نام بوبکر و عمّر شود

تبه گردد این رنجهای دراز                           نشیبی دراز است پیشش فراز

نه تخت و نه دیهیم بینی نه شهر                 ز اختر همه تازیان راست بهر

ز پیمان بگردند وز راستی                           گرامی شود کژّی و کاستی

رباید همی این از آن، آن ازین                      ز نفرین ندانند بازآفرین

نهانی بتر زآشکارا شود                              دل مردمان سنگ خارا شود

شود بنده بی هنر شهریار                          نژاد و بزرگی نیاید به کار

به گیتی نماند کسی را وفا                        روان و زبانها شود پر جفا

از ایران و از ترک و از تازیان                           نژادی پدید آید اندر میان

نه دهقان، همه ترک و تازی بود                   سخنها به کردار بازی بود

نه جشن و نه رامش، نه گوهر نه نام            به کوشش ز هرگونه سازند دام

بریزند خون از پی خواسته                          شود روزگار بد آراسته

زیان کسان از پی سود خویش                     بجویند و دین اندر آرند پیش

ز پیشی و بیشی ندارند هوش                   خورش نان کشکین و پشمینه پوش

چو بسیار از این داستان بگذرد                     کسی سوی آزادگان ننگرد

یکی نامه ای بر حریر سفید                        نوشتند پر بیم و چندی امید

به عنوان بر از پورِ هرمزد شاه                      جهان پهلوان رستم کینه خواه

سوی سعد وقاص جوینده جنگ                    پر از رأی و پر دانش و پر درنگ

به من بازگوی آنکه شاه توکیست                چه مردی و آیین و راه تو چیست

به نزد که جویی همی دستگاه                    برهنه سپهبد برهنه سپاه

به نانی تو سیری و هم گرسنه                   نه پیل و نه تخت و نه بار و بُنه

ز شیر شتر خوردن و سوسمار                    عرب را به جایی رسیده ست کار

که تاج کیان را کند آرزو                              تفو باد بر چرخ گردان، تفو!

شما را به دیده درون شرم نیست               ز راه خرد مهر و آزرم نیست

بدین چهر و این مهر و این راه و خوی            همی تخت و تاج آیدت آرزوی

جهان گر به اندازه جویی همی                   سخن بر گزافه نگویی همی





با سپاس از بچه های پارسی دخت



Friday, April 16, 2010

اکسولوتل عجیب ترین ماهی دنیا که میخندد و دست و پا دارد

اکسولوتل عجیب ترین ماهی دنیا که میخندد و دست و پا دارد


اکسولوتل   ( Axolotl)  مخلوق کوچک و ناشناخته که محبوبیت زیادی به عنوان یک حیوان خانگی دارد. این حیوان به “ماهی راه رونده مکزیکی” مشهور است، اکسولوتل همانند قورباغه و وزغ واقعا دوزیست است.

معمولا تولید مثل دوزیستان با تولید تخم و تبدیل تخم به لارو و بعد بالغ شدن همراه است درحالی که اکسولوتل در تمامی عمرش لارو باقی میماند و اگر رشد کند بالغ نمی شود. اکسولوتل خویشاوندی نزدیکی با سمندر مکزیکی دارد، سمندر در جزیره زندگی میکند اما اکسولوتل کاملا وابسته به آب است. هردو آنها دارای شش میباشند اما تنفس اصلی آنها بیشتر از آبشش است که در طول بدن و در میان پوستشان قرار دارد.


اکسولوتل فقط هر دو یا سه روز یکبار نیاز به غذا دارد. غذای آنها تشکیل شده از بچه قورباغه(لارو قورباغه)، حشره نرم، کرم و ماهیان کوچک همچنین گوشت خام چرخ کرده را نیز میتوانند بخورند. آکواریومی که شامل اکسولوتل باشد باید حداقل 15 تا 20 سانتیمتر عمق و بین 14 تا 20 درجه سانتیگراد دما داشته باشد. هیچ ماهی دیگری نباید در آکواریوم باشد چون ازطرف اکسولوتل مورد حمله قرار گرفته، خورده یا زخمی میشود، همچنین اگر تعداد زیادی اکسولوتل در تانک باشد حتما با هم درگیر میشوند.

اگر شما یک اکسولوتل دارید که پایش را از دست داده است نگران نباشید چون دوباره پایش رشد میکند! اکسولوتل در ترمیم اعضاء بدنش در بین مخلوقات معروف است، آنها میتوانند قسمتهای آسیب دیده بدنشان را احیا کنند یا در صورت قطع شدن آن اعضاء دوباره آنرا اضافه کنند. دم، پوست و هر عضو عمده بدنشان مثل قلب، جکر و کلیه قابل ترمیم یا اضافه شدن است.

اکسولوتل بیشتر طوسی و قهوه ای است ولی به رنگهای طلایی آلبینو (طلایی شفاف) ، سفید شفاف، سیاه شفاف و خالدار نیز یافت میشود. اکسولوتل میتواند بین 20 تا 40 سانتیمتر رشد کرده همچنین بین 10 تا 15 سال عمر کند.

به نقل از گیگا دانلود

حالا قدرت خدا رو دیدید...بازم بگید اشکان آدم بدیه

Sunday, April 11, 2010

واقعیتی ناراحت کننده از سفر حج


دل خوش از آنیم که حج میرویم
غافل از آنیم که کج میرویم
کعبه به دیدار خدا میرویم
او که همینجاست کجا میرویم
حج به خدا جز به دل پاک نیست
شستن غم از دل غمناک نیست
دین که به تسبیح و سر وریش نیست
هرکه علی گفت که درویش نیست
صبح به صبح در پی مکر و فریب
شب همه شب گریه و امن یجیب


طبق آمار بانک جهانی در سال 2008 درآمد کشور عربستان از توریسم یا به زبان ساده از "دکان زیارت مسلمین خانه کعبه" معادل مبلغ 29.865.000.000دلار یا قریب به سی میلیارد دلار بوده است.
زائران ایرانی که بصورت تمتع ویا عمره در همان سال به مکه رفته اند  1.937.000 نفر بوده اند که مجموعا مبلغ 4.879.000.000 دلار یا به عبارتی قریب به مبلغ پنج میلیارد دلار درآمد تقدیم اقتصاد پادشاهان عربستان کرده اند و در میان تمام کشورهای اسلامی مقام اول را به خود اختصاص داده اند.
نظر به اینکه هواپیمائی جمهوری اسلامی ایران، قدرت جابجائی این همه زائر را نداشته، شرکت هواپیمائی عربستان قریب به 54 درصد از زائران ایرانی را به خود اختصاص داده است. طبق گزارش مقامات دیپلماتیک ایران در سال 2008 ماموران کشور عربستان بدترین و توهین آمیز ترین رفتار را با زوار ایرانی داشته اند و ایران از لحاظ توهین ماموران  عربستان مقام اول را به خود اختصاص داده است. علمای عربستان در همان سال فتوی صادر کرده اند که ایرانیان شیعه کافر هستند. طبق یک گزارش دیپلماتیک دیگر زائران ایرانی ناخواسته ترین و منفورترین خارجی ها در عربستان محسوب می شوند.
از ولیمه و بقیه شوهای نمایشی بعد از سفر هم می گذرم چون رقم بالا میره و بیشتر از خود سفر و آمار پایین درمی آید؛ با یک حساب سرانگشتی به وسیله پولی که ایرانیان سالانه به عربستان (دشمن شیعه ایرانی) تقدیم می کنند:

می توان تعداد 170.000 مسکن روستائی احداث کرد.
یا می توان 714.286 فرصت شغلی کشاورزی یا 200.000 فرصت شغلی صنعتی برای جوانان ایجاد کرد
یا میتوان10.000.000 متر مربع ساختمان مدرسه و ورزشی در کشور ایجاد کرد
ویا میتوان با پول حجاج دوسال یک پالایشگاه سوپر مدرن با ظرفیت 75000 بشکه احداث کرد
ویا با پول پنج سال حجاج میتوان ایران را به صادر کننده بنزین مبدل ساخت و دیگر برای واردات بنزین محتاج اعراب نبود....
اما افسوس که با پول حجاج ایرانی قمارخانه های فرانسه توسط شاهزادگان عربستان که انحصار بیزینس حج را در اختیار دارند آباد میشود و تا رسیدن ایرانیان مسلمان به مرحله فکرکردن در بهینه هزینه کردن پول برای نزدیکی به خدا راه بسیار درازی در پیش است.......
آری راهی بس دراز!


Tuesday, April 6, 2010

تاریخ را به خاطر بسپار



اگر هخامنش به فراموشی سپرده شود ، گناه ماست که به فرزندانمان نیاموختیمش *
  
*مگر هزارها چیز دیگرکه به فرزندانمان می آموزیم ، مثل بازی های خشن کامپیوتری، در کتاب های درسی آمده اند؟؟؟ * 
  
*پس گناه خودمان را گردن دیگری میاندازیم * 
  
*خود ما چقدر آگاهی داریم؟ چقدر از پیشینه و تاریخمان اطلاع داریم * 
  
* اگر آگاهی داشتیم انقدر تکرارش نمی کردیم * 
  
آیا میدانید : حذف بخش هخامنش از کتاب درسی تاریخ به تصویب رسید؟ 
  
آیا میدانید : فرزندان ما دیگر حتی اسم کوروش کبیر را نمیشناسند؟ 
  
آیا میدانید : 29 اکتبر روز جهانی کوروش کبیر است و این روز فقط در تقویم ایران نیست؟ 
  
آیا میدانید :  چند سال دیگر ، با نابودی کامل تخت جمشید باید سپاسگذار کشورهایی چون فرانسه باشیم که چندی از تخت جمشید را در موزه های خود حفظ کردند 
  
*آیا میدانید ؟* 
*ـ آیا میدانید:** اولین سیستم استخدام دولتی به صورت لشگری و کشوری به مدت ۴۰سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مستمری دائم را کورش کبیر در ایران پایه گذاری کرد . 
  
ـ آیا میدانید : کمبوجيه فرزند کورش بدلیل کشته شدن ۱۲ ایرانی در مصر و اینکه فرعون مصر به جای عذر خواهی از ایرانیان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با ۲۵۰ هزار سرباز ایرانی در روز ۴۲ از آغاز بهار ۵۲۵ قبل از میلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و بدلیل آمدن قحطی در مصر مقداری بسیار زیادی غله وارد مصر کرد . اکنون در مصر یک نقاشی دیواری وجود دارد که کمبوجیه را در حال احترام به خدایان مصر نشان میدهد . او به هیچ وجه دین ایران را به آنان تحمیل نکرد و بی احترامی به آنان ننمود. 
  
**ـ آیا میدانید :** داریوش کبیر با شور و مشورت تمام بزرگان ایالتهای ایران که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهی برگزیده شد و در بهار ۵۲۰ قبل از میلاد تاج شاهنشاهی ایران رابر سر نهاد و برای همین مناسبت ۲ نوع سکه طرح دار با نام داریک ( طلا ) و سیکو ( نقره) را در اختیار مردم قرار داد که بعدها رایج ترین پولهای جهان شد 
  
**ـ آیا میدانید :** داریوش کبیر طرح تعلیمات عمومی و سوادآموزی را اجباری و به صورت کاملا رایگان بنیان گذاشت که به موجب آن همه مردم می بایست خواندن و نوشتن بدانند که به همین مناسبت خط آرامی یا فنیقی را جایگزین خط میخی کرد که بعدها خط پهلوی نام گرفت . * 
  
**ـ آیا میدانید :** داریوش در پایئز و زمستان ۵۱۸ - ۵۱۹ قبل از میلاد نقشه ساخت پرسپولیس را طراحی کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با کمک چندین تن از معماران مصری بروی کاغذ آورد 
  
**ـ آیا میدانید :** **داریوش بعد از تصرف بابل ۲۵ هزار یهودی برده را که در آن شهر بر زیر یوق بردگی شاه بابل بودند آزاد کرد ** 
  
ـ آیا میدانید : داریوش در سال دهم پادشاهی خود شاهراه بزرگ کورش را به اتمام رساند و جاده سراسری آسیا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چین میرفت که بعدها جاده ابریشم نام گرفت 
  
**ـ آیا میدانید :** اولین بار پرسپولیس به دستور داریوش کبیر به صورت ماکت ساخته شد تا از بزرگترین کاخ آسیا شبیه سازی شده باشد که فقط ماکت کاخ پرسپولیس ۳ سال طول کشید و کل ساخت کاخ ۸۰ سال به طول انجامید * 
**ـ آیا میدانید :** داریوش برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا بوده ۲۵ هزار کارگر به صورت ۱۰ ساعت در تابستان و ۸ ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار هر ۵ روز یکبار یک سکه طلا ( داریک ) می داده و به هر خانواده از کارگران به غیر از مزد آنها روزانه ۲۵۰ گرم گوشت همراه با روغن - کره - عسل و پنیر میداده است و هر ۱۰ روز یکبار استراحت داشتند 
  
**ـ آیا میدانید :** داریوش در هر سال برای ساخت کاخ به کارگران بیش از نیم میلیون طلا مزد می داده است که به گفته مورخان گران ترین کاخ دنیا محسوب میشده . این در حالی است که در همان زمان در مصر کارگران به بیگاری مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق نیز همراه بوده است 
  
**ـ آیا میدانید :** تقویم کنونی ( ماه ۳۰ روز ) به دستور داریوش پایه گذاری شد و او هیاتی را برای اصلاح تقویم ایران به ریاست دانشمند بابلی "دنی تون" بسیج کرده بود . بر طبق تقویم جدید داریوش روز اول و پانزدهم ماه تعطیل بوده و در طول سال دارای ۵ عید مذهبی و ۳۱ روز تعطیلی رسمی که یکی از آنها نوروز و دیگری سوگ سیاوش بوده است 
  
**ـ آیا میدانید :** داریوش پادگان و نظام وظیفه را در ایران پایه گزاری کرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزیر باید به خدمت بروند و تعلیمات نظامی ببینند تا بتوانند از سرزمین پارس دفاع کنند 
  
**ـ آیا میدانید :** داریوش برای اولین بار در ایران وزارت راه - وزارت آب - سازمان املاک  -سازمان اطلاعات - سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را بنیان نهاد 
  
**ـ آیا میدانید :** اولین راه شوسه و زیر سازی شده در جهان توسط داریوش ساخته شد 
  
**ـ آیا میدانید :** داریوش برای جلوگیری از قحطی آب در هندوستان که جزوی از امپراطوری ایران بوده سدی عظیم بروی رود سند بنا نهاد * 
  
**ـ آیا میدانید :** فیثاغورث که بدلایل مذهبی از کشور خود گریخته بود و به ایران پناه آورده بود توسط داریوش کبیر دارای یک زندگی خوب همراه با مستمری دائم شد 
  
**ـ آیا میدانید :** در طول سلطنت داریوش کبیر ۲۴۲ حکمران بر علیه او شورش کرده بودند و او پادشاهی بوده که با ۲۴۲ مورد شورش مقابله کردو همه را بر جای خود نشاند و عدالت را در سرتاسر ایران بسط داد . او در سال آخرپادشاهی به اندازه ۱۰ میلیون لیره انگلستان ذخیره مالی در خزانه دولتی بر جای گذاشت 
  
**ـ آیا میدانید :** داریوش در سال ۵۲۱ قبل از میلاد فرمان داد : من عدالت رادوست دارم ، از گناه متنفرم و از ظلم طبقات بالا به طبقات پایین اجتماع خشنود نیستم 

Sunday, April 4, 2010

عید پاک، ریشه‌ها و آیین‌ها


عید پاک، ریشه‌ها و آیین‌ها
جشن پاک مهمترین عید مسیحیان است که هر سال به یادبود قیام مسیح و زنده شدن او پس از مرگ، برگزار می‌شود.
زمان این عید، برخلاف سایر اعیاد و مراسم، ثابت نیست و هر سال میان ۲۲ مارس تا ۲۵ آوریل تغییر می‌کند.
ریشه تاریخی
این عید بهاری، کمابیش مترادف نوروز ایرانیان است در اقوام و اقلیم‌های مختلف، نام‌های گوناگون دارد.
این جشن، به نام عید فصح یا عید فطیر بزرگترین عید کلیمیان بود که آن را به میمنت خروج قوم اسرائیل از مصر، جشن می‌گرفتند
یهودیان آن را به نام فصاح/فسح یا فشاخ (با کسر اول) می‌شناختند که به معنای "عبور" است. واژه‌های فساخ و پساک و سرانجام "پاک" از همین واژه مشتق شده است. این عید را در زبان‌های دیگر اروپایی ایستر یا اوسترن می‌خوانند و برای آن دلایلی آورده‌اند که بر آن توافق نیست.
ابوریحان بیرونی، دانشمند ایرانی، در "آثار الباقیه" شأن نزول و اهمیت این عید را نزد یهود و نصارا به تفصیل توضیح داده است.
به قول بیرونی پیروان آیین یهود نخستین روز از هفت روزی که آن را "فطیرخوران" خوانند را فسحا نامیده‌اند؛ و آن روزی است که بنی‌اسرائیل از مصر بیرون آمدند، به ارض کنعان رفتند و به سرزمین آباد فلسطین رسیدند.
بنی اسرائیل که از دوران زجر و اسارت در مصر به جان آمده بودند، با رسیدن به سرزمین موعود، آزادی خود را جشن گرفتند و شادی کردند.
این عید در آیین یهود از شامگاه روز چهاردهم نیسان شروع می‌شود و تا یک هفته ادامه دارد.
بزرگترین عید مسیح
برای مسیحیان، عید پاک با رستاخیز و قیام مسیح پیوند خورده است.
طبق روایت "عهد جدید"، حضرت عیسی دو روز پیش از "روز فصح" به صلیب کشیده شد، و روز سوم، در یکشنبه‌ای که ماه به حالت قرص تمام بود، از گور خود عروج کرد و به آسمان رفت.
مسیحیان نخستین، که در جامعه‌ای یهودی می‌زیستند، جشن رستاخیز پیشوای خود را همزمان با مراسم عید فصح برپا می‌کردند.
در سال ۳۲۵ میلادی و پس از آن که مسیحیت توسط دولت روم دین رسمی شناخته شد، آبای کلیسا، عید قیام مسیح را از عید فصح یهود جدا کردند، و آن را با روایات مسیحی هماهنگ ساختند.
بدین ترتیب اولین یکشنبه بعد از بر آمدن ماه کامل (بدر) پس از رسیدن خورشید به برج حمل را روز قیام دانستند، که می‌تواند میان سوم فروردین تا آخر فروردین (۲۲ مارس تا ۲۵ آوریل) قرار گیرد، و امسال به ۱۵ فروردین افتاده است.
روزها و آیین‌های مقدس
هم یهودیان و هم مسیحیان با رشته‌ای از آداب و مناسک به استقبال عید فصح می‌روند. این مراسم در کنیسه‌ها و کلیساهای گوناگون به اشکال مختلفی برگزار می‌شود، اما بسیاری از اجزای آن مشترک است.
مراسم عید فصح، معمولا از یک هفته پیش، به نام "هفته پاک" یا هفته مقدس شروع می‌شود. به مؤمنان توصیه می‌شود که این روزها را با روزه‌داری، امساک، پارسایی و پرهیزکاری طی کنند.
هفته فصح با روز "یکشنبه نخل" شروع می‌شود، که ششمین و آخرین یکشنبه از ایام توبه و روزه است.
طبق روایت، در آخرین یکشنبه پیش از عید فصح یا فطیر، حضرت عیسی پیروزمندانه وارد اورشلیم شد، درحالیکه شاخی از نخل در دست داشت و پیروان او مسیر حرکت او را با شاخ و برگ درخت نخل فرش کرده بودند.
در این روز مؤمنان برای نماز و عبادت به کلیسا می‌روند، و به همراه دیگران سرودها و اوراد دینی می‌خوانند.
شام آخر
شامگاه پنجشنبه عیسی مسیح یاران نزدیک خود (حواریون) را فرا خواند تا با او شام بخورند. در این مهمانی، او به آنها نان و شراب عرضه کرد، سپس برای آنها سخنرانی کرد و خبر داد که به زودی دستگیر خواهد شد.
پس از پایان شام، بر اساس روایات یکی از حواریون، به نام یهودا اسخریوطی، مخفیانه به نزد حاکمان رومی رفت و در ازای پولی ناچیز مخفیگاه مسیح را به آنها لو داد و زمینه دستگیری او را فراهم کرد.
در پایان شب، وقتی حواریون به بستر خواب رفتند، مسیح به تنهایی به بالای کوه زیتون رفت و به مناجات پرداخت و دانست که عقوبتی سخت در انتظار اوست.
سحرگاه جمعه (آدینه نیک) سربازان رومی مسیح را در موضعی به نام "باغ جتسمانی" دستگیر کردند و به مقر فرماندهی بردند.
حاکمان رومی اورشلیم، به تحریک "رؤسای کهنه و مشایخ قوم"، مسیح را پس از شکنجه و آزار فراوان، واداشتند که صلیبی سنگین را بر روی دوش تا بالای تپه جلجتا حمل کند.
"جمعه نیک" روز سوگواری است. پیروان کلیسا در این روز معمولا از خوردن گوشت پرهیز می‌کنند. در این روز هم سبزی‌خواری و هم سبزه‌کاری توصیه شده است.
روز شنبه را، که روز خاکسپاری مسیح است، اهل کلیسا به عبادت و تأمل و خویشتن‌داری برگزار می‌کنند.
مسیحیان امروز در "شنبه مقدس" معمولا به خانه‌تکانی و خرید و آشپزی و تدارک بساط روز عید پاک مشغول هستند.
مطابق روایت، در سومین روز پس از تصلیب، یاران و نزدیکان مسیح سپیده دم به مدفن او رفتند تا جسد را تدهین کنند، اما عیسی را نیافتند و دانستند که به سوی "پدر خداوند" رفته است.
روزهای یکشنبه و دوشنبه در همه خانه‌ها جشن برگزار می‌شود، که با شادمانی و بزم و نوشخواری همراه است. غذای اصلی در این روز معمولا از گوشت بره است.
آداب امروزی پاک
بسیاری از آداب و رسومی که در عید پاک رواج دارد، با ریشه‌های کهن به آیین‌های اقوام دامدار و کشتکار می‌رسد. کل اسطوره مسیح، مرگ و رستاخیز او در آستانه بهار، یادآور جشن‌های باروری در آغاز تمدن بشر است.
یکی از رسوم بسیار رایج در عید پاک رنگ کردن تخم مرغ و خوردن آن است، که بی تردید معنای نمادین دارد.
روز عید به ویژه بچه‌ها تخم مرغ‌های رنگین را، که "خرگوش" در گوشه و کنار باغ پنهان کرده، پیدا می‌کنند و با لذت می‌خورند.
رنگ کردن تخم مرغ سنتی دیرین است، و احتمالا اشاره به هنر رنگرزی عیسی مسیح است که جامه‌ها را به هر رنگی که می‌خواست در می‌آورد. چنانکه خاقانی شروانی، شاعر ایرانی هم به آن اشاره کرده است:
عیسی به حکم رنگرزی بر مصیبتش
نزدیک آفتاب لباس سیاه برد
و خرگوش، نماد زایش و باروری است، حیوان چالاکی است که در آغاز بهار با تمام توش و توان در امر زاد و ولد کوشاست!

منبع: www.bbc.com

در باب سال همت مضاعف و اینا




عيد آمد و از گفته ي تو كف كرديم    از شور و شعف هلهله با دف كرديم
اين كار خر و خوردن يابو كم بود    امسال هوس كار مضاعف كرديم

چندیست سماق زیر لب میساییم       بیکارترین پدیده ی پیداییم
گویند که سال، سال کارست و تلاش   کو کار که تا مضاعفش فرماییم

Saturday, April 3, 2010

سیزده به در یا سبزه دری (دریدن)..... و این است داغانی من


ما هم رسمهایی داریم ها!
آخه رفتن به طبیعت برای رد نحسی به چه معنیه؟
از سفرم شب 12 رسیدم و می خواستم 13 نوروز را در خانه باشم. روزی بس کسل کننده چون تا3 روز قبل فقط خوش گذرونده بودیم. بگذریم ساعت 3 بعد از ظهر زدم بیرون ببینم چه خبره.
وایا!   ربا!  باری تعالا!
این چه قوم الظالمینی هستن که تو خیابانهای تهران دارن زندگی میکنند. صحنه ها را از شمال، جنوب، مرکز و غرب تهران براتون بازسازی میکنم:
خیابونها چه خلوت هستند...آه چه قدر خوبه....چند ثانیه بعد: پارک شریعتی سگ میزنه و گربه میرقصه، فقط آدم و هیچ نقطه سبز یا سبزه ای دیده نمیشه، تل سیاهی از ادم لای و گاهی بالای درختان....هیچ سبزی باقی نمونده که روش چادر نزده باشند.
کناره های سه راه ضرابخانه که مشرف به همت است: زمینی برای فوتبال و فریز بی. سبزه:نه! چیزی نمونده.
پارک نیاوران: و حتی دریغ از یک جای سوزن، وحتی ایست بازرسی هم دم درش گذاشتن که مردمی که اون تو هستم و بیرون رو بگردن تا شاید چیزکی، نوک تیزکی، بمبی، پرچم سبزی! .....اهههههم آقا بی خیال.خلاصه خر تو خر .پارک نیاوران را سراسر سیاهی گرفته است.
اتوبان حقانی و پارک بهشت مادران: وا مصیبتا!   یا واویلا!
نبودید ببینید چه صحنه هایی من دیدم: از ابتدای نوبخت تا خود میدان ونک در دوطرف حقانی کیپ تا کیپ ماشین، آدمها هم در هر نقطه ای که سبز بود و اون موقع دیگه نبود دیده میشدند.
منظر رغت بار: کتابخانه ملی ایران جایگاهی برای پیک نیک بیش از 100 نفر آدم!
پارک آب و آتش داشت میترکید...اصلا ولش کن.
سرتاسر پارک ملت و سبزی های اطراف ولی عصر.
خداوندگارا........عشق من اتوبان مدرس رو ندیدید: فکر کنم دیگه زیبایی کناره های اونجا رو همه دیدن: ولی اون روز باز هم زشتی بر چهره ان دراز شمالی جنوبی نشست: دشتی از آدم های جلف و بی سر و ته که داشتند به قول خودشون سیزده به در میکردن!
واقعا چرا در روز طبیعت ، مردم به جای حفظ طبیعت اون رو   " میدرند"؟
چرا همه سبزه های بدبخت رو گره میزنند و میندازند در جوی و رود تا راه آب ها بسته شود؟بابا اگه با این چیزا درست میشد که .....آره و اینا!
راستی چرا؟
البته وقتی استاد گرانقدر من در دانشگاه میگویند که باید روزی برسد که همه بتوانند به راحتی با چادر و گاز پیک نیک در همه جا سفر کنند( این استاد را همه میشناسند، چون در دولت خدوم در حال بررسی یارانه هاست) پس این کار کاملا درست به نظر میرسه....
خدا....خخخخدااااااااااااا......دادا، فغانا، فریادا.....به دادم برس