Wednesday, July 21, 2010

به زودی مطالب بی نظیر


هزاران درود
شهریار دوست عزیزم درست گفت.
سفر بودم ولی تنها نه، اما مهم اینه که چیزای ناب دارم براتون:

 یک مطلب برای اولین غار- موزه ایران
یک مطلب برای سفر مستند سازی برای شبکه 2 برای استانهای اردبیل و گیلان
یک مطلب درباره زندگی با عشایر شاهسون

حالا یه خبرای خوب و بدی دارم که اشاره میکنم بعدها که زنده بودم.
راستی شاید سفرنامه های خارجی در راه باشد........

Monday, July 12, 2010

گیلان گردی









عقور بخیر
این تعطیلات که کمی به درازا کشید، به طور کمی برنامه ریزی شده رفتیم سمت گیلان.
راستی اگر عکسها باز نشد،  وبلاگم رو با آنتی فیلتر باز کنید.
هدف اصلی بازدید از تالاب انزلی بود. اما نکات این سفر رو براتون میگم:






  • اتوبان جدید تهران- رشت بسیار عالی و امن است و بسیار خلوت؛ راه نزدیک تر شده ولی چند پیچ خطرناک در مسیر هست که باید حواستان را جمع کنید. 110 تا حداکثر 115 بهترین سرعت در این مسیر است.
  • ایستگاه استراحت : منجیل را برای بادخوردن و رودبار را برای زیتون خوردن.
  • در این فصل بلال و تمشک فروشی ها در کنار جاده غوغا می کنند....واقعا هم مزه کردن آنها جواب میده.
  • هوا بسیار گرم و شرجی و تنها کولر ماشین و برخی جاهای سایه جواب ما بودند.
  • جاده های گیلان در تعطیلات خلوت تر از مازندران هستند!
  • در بندر انزلی به بلوار اصلی تالاب که برسیم کلی ایستگاه و اسکله قایقرانی هست. قیمت یک قایق با ظرفیت 4و5 نفر که تا انتهای تالاب و گلهای نیلوفر آبی میره حدود 500000 ریال است. شاید با چونه بتونید کمی کم کنید. تا جاهای مختلف تالاب قیمت ها مختلفه ولی همه تا انتها و تا نیلوفرهای آبی میرن.

  • از موج شکن بازدید کنید همون جا اسکله قایقرانی و پارکینگ هم هست.

  • جالب ترین اماکنی که در تالاب دیدم اینها بودند: گلهای نیلوفر آبی، پرندگان زیبای تالاب از جمله حواصیل خاکستری و عقاب طلایی، پارکینگ حلبی آباد قایق ها، کافی شاپ دریایی، رستوران دریایی، کاخ شاه از منظر تالاب.
  • ناهار یا شام را حتما در رستورانهای کنار تالاب بخورید. ما که رفتیم "علی سبیل"  که به پاتوق ماهیگیرا معروفه و واویلا...واویلا. عجب غذایی زدیم: یه قابلمه پلو با ته دیگ طلایی و اردک ماهی با گوجه فراوان، زیتون پرورده، میرزا قاسمی، ماست، دوغ، سیر ترشی.....آه خدای من، جای همه خالی.

  • Gastronomy یا گردشگری غذا در گیلان بسیار جواب میده و باید روی آن کار بشه. خیلی غنیه.

  • 40 کیلومتر بعد از انزلی به سمت آستارا و بعد از شهر پره سر به جنگل گیسوم و ساحل زیبای آن می رسید. مسیر رسیدن تا روستای گیسوم بسیار زیبا و از آن شگفت انگیز تر مسیر جنگل به ساحل گیسوم است. مسیری که در تعطیلات بسیار شلوغ و در دیگر روزها آرام و زیباست. پیچ هایی سبز که به آبی دریا ختم می شود.
  • به لاهیجان نرسیدم ولی بستنی ذغال اخته کنار دریاچه وسط شهر که زیر شیطان کوه است را فراموش نکنید.
  • شهر رشت که معلومه دیگه: مقبره و خونه میرزا کوچک خان، بازار و .... اما رستوران های شهر رشت یادتون نره: "رستوران تک " بیشتر غذاهای محلی رو داره و واقعا عالی بود: علاوه بر اون غذاها باقلا قاتق، ترشی تره، انار آویج، برانی بادمجان، ماست خامه ای ، ماهی سفید، کباب ترش رو هم تجربه کردیم.
  • راستی اینو بدونید که گیلک ها میرزا قاسمی رو مثل ماست یا دسر در کنار غذاهاشون می خورن.
  • همچنین گیلک های مناطق مختلف لهجه های متفاوتی دارند که تنها خوشون میتونند بفهمن کی برای کجاست! شرق، غرب یا مرکز.

  • حتما موزه میراث روستایی گیلان را ببینید که بی نظیره . 15 کیلومتر مونده به رشت از تهران. تو جاده فومن. عالی و پر بار.
  • علاوه بر تاریخ گیلان و معماری خانه های گیلکی، آشنایی با گیاهان مناطق مختلف گیلان و طرز لباس پوشیدن آنها، صنایع دستی و خوراکیهای مناطق مختلف نیز در این مجموعه عظیم وجود دارد.

  • موزه میراث روستایی گیلان 9 بخش دارد: 3 بخش اصلی گیلان شرق، مرکز وغرب و 3 بخش فرعی ساحلی، کوهپایه و کوهستان در هر بخش اصلی. فعلا 4 بخش کامل شده و قابل بازدید است ، حداقل 2 تا 3 ساعت برای این موزه وقت بذارید. دختران زیبای گیلک با لباسهای رنگی و شلیته راهنمای شما هستند. در کنار خانه ها، زنان در حال پختن نان محلی به نام "خلفه " هستند که همان جا در جلوی چشم شما این کار را پشت دیگی داغ انجام می دهند. خوراکی های ترش و مختلفی برای فروش به گردشگران در آنجا وجود دارد که ارزش یکبار تجربه را دارد.

  • اما یخ در بهشت و بستنی سنتی گیلان که در همین موزه سرو میشود یادتون نره....وای که خیلی خوشمزه است و جالب درست میشه.برای یخ در بهشت شربت آبلیمو را با تخم ریحان در ظرفی فلزی میریزند و در مرکز آن یخ را می گذارند و آنقدر می چرخانند تا همه چی در هم مخلوط و یخدر بهشت به وجود بیاید. بستنی هم به همین ترتیب ولی این بار یخ در بیرون ظرف فلزی در یک ظرف چوبی قرار دارد وباز هم این ظرف با سرعت در ظرف چوبی می چرخانند. خیلی جالبه و حتما از آنها مزه کنید.

  • سفر پر باری بود و اطلاعات مردم شناسی من در مورد گیلک ها بسیار بالا رفت. راستی محل اقامتمون خانه دوست عزیز و راهنمای تورهای ورودی ایران، که اسمش تو کتاب لونلی پلانت ایران هم هست، یعنی حسن محیط بودم. گیلانگردی و ایرانگردی با اون رو توصیه میکنم.




  • راستی سواحل شمالی در تعطیلات وحشتناکه......خیلی افتضاحه. ببینید و پند بگیرید:

Monday, July 5, 2010

از چلاسر تا دریاسر


از چلاسر تا دریاسر

فراوان درود
پوزش برای این نبودن که خیلی اوضاع کاری غاراشمیشه.
قبل از امتحاناتم یعنی اواسط خرداد سفری داشتم به چلاسر و دریاسر که الان براتون سفرنامشو میذارم.


به چلاسر و خانه گلی
ساعت 6صبح پنج شنبه به سمت جاده چالوس رها شدیم تا خودمان را به تنکابن یا شهسوار سابق برسانیم. در میانه راه بر روی سد امیرکبیر صبحانه را با منظره زیبای دریاچه پشت سد خوردیم وتا تنکاین رفتیم. از میانه شهر و از میدان هفت تیر تنکابن به سمت سلیمان آباد عزیمت کردیم. در دوراهی جنگل 2000 به سمت چلاسر و روستای جل چلاسر روانه شدیم.
نزدیک ظهر به خانه گلی رسیدیم و با فرزین ملکی نشستیم به صحبت با چایی اصل شمال و بوی گل محمدی.
اما بعد از ناهار گیلکی باقالی پلو با ماهی تازه صید شده از دریا و سیر و دوغ و ماست محلی، کمی خواب و بعد هم به کارگاه سفالگری اجدادی محبی رفتیم. راستی میوه های باغ خانه گلی هم رسیده بود: گلابی جنگلی، توت قرمزو.... .
بعد از پیاده روی و بازدید از منطقه سیاه چال گروه شروع به خریدن سفال کردن تا بتوانیم این خانواده را از حضورمان دل گرم کنیم. البته این عکس نشان میدهد از سر درون.....



خلاصه از اونجا یه برنامه عجیب داشتیم که همه را ذوق مرگ کرد:
رفتیم به سمت مارکوه و غروب خورشید و طلوع ماه را بر روی خزر دیدیم. تمام منطقه تنکابن تا رامسر را زیر پا داشتیم این بود منظره پیش روی ما...شالیزار، شیروانی های خسته از آفتاب، درختان و بیشه ها و تا بی نهایت خزر.







آری غروبی بس دل انگیز. از همانجا به اصرار بچه ها رفتیم به سمت دریا و از یک مجتمع شیلات درخواست کردیم  تا در ساحل آن کمی آرام بگیریم. بعد از یک ساعت آب بازی خسته و کوفته خانه را در آغوش گرفتیم.
شامی بس دل انگیز: میزا قاسمی، کوکو سبزی و باز هم دوغ...راستی پنیر برشنه هم زدیم بر بدن. عجب شبی بود.
دیگه هر کی رفت سی خودشو خواب در بالکن و صدای بلبل که تا صبح در کنار بالکن ما می خواند.



از چلاسر به دریاسر
اما فردا صبح با صبحانه ای محلی که از انواع مرباهای میوه های جنگلی و بومی منطقه گیلان و چلاسر بود شروع شد.پنیر محلی و چایی با طعم شمال. ای خدا گشنم شد.
بگذریم وسایل رو جمع کردیم و به سوی دریاسر رحلت کردیم. حدود 2 ساعت تا ابتدای مسیر پیاده روی راه بود. باید از میان جنگل دو هزار می گذشتیم تا به دریاسر برسیم. از یک دو راهی که در اواخر جاده منتهی به دو هزار بود به سمت دریاسر روانه میشویم.
ابتدای این جاده با شیب زیاد سرازیری و سر بالایی های تندی را تجربه می کنید و بعد تا جایی که جاده خاکی شود پیش می رویم.
اما از این جا دو راه داریم: بر روی یک پل که آغاز جاده خاکی است میتوانیم کناره رودخانه را پیش بگیریم و با عبور از کنار آب و از میان جنگل به روستای عسل محله برسیم یا اینکه جاده خاکی پیچ در پیچ را با ماشین تا انتها بریم. ما که پیاده زدیم به آب و جنگل؛ مسیر بی نهایت زیبا و پر از چشمه های متعدد است که میتوان از آب آنها استفاده کرد.
بعد از رسیدن به عسل محله که با ماشین 15 دقیقه و با پای پیاده تقریبا 1 ساعت طول می کشد، مسیر اصلی روستا شما را به کوهستان جنگلی فرا میخواند و در بیشتر روزهای پایانی هفته مثل کولکچال تهران این مسیر پر از مردم با صفا و کوهنورد و اهل طبیعت است.





در مسیری بسیار سبز و پر شیب باید 2 ساعتی راه پیمایی کنید تا به قله برسید و به دشت زیبای(اگر اشتباه نکنم) آغوزچال.
منطقه پر از چشمه هایی است که برای استفاده مردم درست شده اند و در گرمای تابستان خنکای آن درمانی است بر آتش تن .
بعد از اینکه به ارتفاعات رسیدید و دشت را پیش روی خود دیدید تنها یک صحنه و واژه یادتان می آید: هایدی و آلپ.
بسیار وصف ناپذیر است، چمن های کوتاه و سبز روشن، درختچه و درختان سبز، رودخانه ای از آب برف، کوه های سر به فلک کشیده اطراف، کوه های پر برف رو به رو و گله های گاو گوسفند......وای که عجب خستگی را از تن می زداید.
دشت دریاسر بسیار زیباست و باید برید ببینید. حتما ماست محلی تهسه شده از شیر گاو اونجا یادتون نره که اگر نخورید از کفتان رفته. برای همین حتما با خودتون قاشق ببرید.
خلاصه پس از کلی عشق و حال در دشتی که در ارتفاعات کوهستانی قرار داشت به سمت ماشین روانه شدیم و به دلیل خستگی وانتی را گرفتیم از برای وانت سواری....باز هم جای شما خالی که در جاده ای پر پیچ و خم که تمامی جنگل 2000 زیر پایتان است در پشت وانت اون هم دسته جمعی بس دل انگیز سفری خواهد بود.




بعد از اونجا هم در کنار رودخانه 2000 و در رستوران بین راهی ناهار زدیم و عازم تهران شدیم.
خیلی خلاصه گفتم که حوصله کنید بخونید و توصیه میکنم حتما این سفر رو تجربه کنید.
پی نوشت:
  • دلیل اسم جنگل 2000 و 3000 جالبه: هزار یا هراز در حقیقت به معنای رودخانه است و منظور از دو هزار یعنی وجود 2 رودخانه در آن منطقه جنگلی و همچنین برای 3000 همین مطلب صدق است. که ما هر دو رودخانه 2000 را در مسیر دیدیم.
  • برای دریاسر بهتر است ناهار را با خود به بالای دشت ببرید ولی باید وزن آن را تحمل کنید.
  • حتما از سفال های کارگاه محبی خرید کنید حتی شده یک فنجان کوچک.کمک به جامعه محلی یعنی همین کارها.
  • در مورد قلعه مارکوه و تنکابن در یک مطلب مفصل صحبت می کنم اما این شماره نگهبان قلعه مارکوهه که مرد خیلی باصفاییه و اطلاعات خوبی داره :     آقای خانی نژاد 09376242531
  • اینم سایت خانه گلی : http://www.caspiantrek.com/fa/index.htm



Friday, July 2, 2010

سفرنامه اروپای غربی مجید عرفانیان

فراوان فراوان درود
من این چند وقته حتی حموم هم نمیتونم برم اینقدر خونه نیستم ولی میام...اما این مورد خیلی فوریه و زود باید پخش میشد
دوست عزیزم مجید عرفانیان عازم دیار اروپای غربی شد و داره بک پکری سفر میکنه
قرار شده حوادث و سفرنامه خودشو به صورت روزانه بنویسه
بد نیست ببینید و نظر بدین
اینم وبلاگ سفرنامه اروپای غربی مجید عرفانیان


http://europtrip.blogfa.com/