Monday, October 25, 2010

و سکوت کویر شکسته شد


در این ماه 2بار به دونقطه از دشت کویر رفتم. یکبار به منطقه نطنز و به روستای متین آباد در غرب دشت کویر، برای افتتاح کمپ کویری متین آباد و دیگری برنامه 3روزه پایان هفته گذشته به جندق و گرمه در شرق این دشت.
اما اکو کمپ کویری متین آباد
صبح با بچه های معاونت گردشگری رفتیم به سمت امامزاده آقا علی عباس در باد رود. بعد از معطلی ها خلاصه سر ظهری رسیدیم. تا خود کمپ 3 تا  3 ساعت و نیم راه است.
از آقا علی عباس کمتر از 15دقیقه تا متین آباد داریم. تابلوی راهنما برای کمپ همه جا هست.
برای اولین بار بود دیدم که یک جای اکوتوریستی درست و درمان ساخته شده است. البته این است جادوی بخش خصوصی. اگر حمایت دولت باشد و تخصص و نیروی بخش خصوصی، ببین چه گلستانی شود این آواره وطن ما.
جای زیبایی است: بهشتی در دروازه کویر. مکان اقامت بدین شکل است که یک شاه نشین و رستوران سنتی و دوبازوی یک کاروانسرا مرمت شده و به مکان اقامتی برای مسافران تبدیل شده اند. اتاقها 2 تخت دارند و در عین مدرنیته پوشش سنتی خود را حفظ کرده اند.
در جلوی این دو بازو یک استخر آبی رنگ زیبا که پر از هندوانه و خربزه و گل بود قرار دارد. دوچرخه ها و یک Quadro برای میهمانان کمپ.
و در اطراف منظره ای زیبا: مزرعه شترمرغ، مزارع زیتون و انار، باغهای کوچک به و سیب،کرت صیفی جات.
و تمامی محصولات در سبد غذایی گردشگران. ناهار به سبک محلی در رستوران مجتمع.
برادران واقفی از همین دیار برخواستند و آمدند تا جان تازه ای به یادگار کودکی خود بدهند. با کمک مردم همان محل.
مردم اینجا همه متینند. مزرعه شتر با  کلی شتر برای شتر سواری مسافران کویر.چند قفس برای پرندگانی چون اردک و مرغ و کبک و بوقلمون.
همه چی اینجا ارگانیک است، یعنی از همان جا برای همان جا، حتی تخم مرغ ها و این ها همه از برکت گردشگری و مهندس واقفی است.
مردم راضیند و چشم به راه گردشگران. نوجوان ها امید دارند خارجی ها بیایند...می خواهند زبان یاد بگیرند تا بتوانند خودشان انها را راهنمایی کنند. عجب طلسمی است این گردشگری.
چادرهایی سفید در کنار هم بر روی چند سکو؛ در کنار رمل ها. بعد از بهشت کمپ، برزخ کویر شروع می شود. رصد در شب شما را به کهکشان می برد. و سکوت..............................هیس.
اما برای رد دشمنان جان یعنی مار و عقرب چه کردند: شیره تنباکو را بر درختان و در کنار چادرها ریختند تا هم سمپاشی طبیعی و بدون مواد شیمیایی باشد و هم حیوانات گزنده نزدیک نشوند.
سیستم های بهداشتی تمییز، آبگرمکن خورشیدی و کلی کار نو و خوب که امید به آینده را برای ما زیاد می کند.
اما گرمه، فرحزاد، مصر و جندق
مطلبم طولانی شد. اما بگذارید در هفته نامه تعطیلات نو هفته دیگر کمی از آن بگویم.
اما سفر خوبی بود. درست است که 135 نفر آدم رفتیم برای کویر اما در کنار تخریبی که شاید نه تنها فیزیکی بود تخریبهای زیست محیطی و فرهنگی و اجتماعی زیادی به منطقه وارد کردیم. راضی نبودم برم ولی باید می رفتم تا دوستان خوبی را که پیدا کردم، می یافتم.
آدمهایی مثل خواهران زینبیون، محسن ادیب و دوستان گل تر از خودش، الهه و همکارانش، دیداری تازه با مازیار آل داوود، آقای طباطبایی و پسرانش حسین و علی و حسن، آقای شکیب و استاد رهی و خیلی از مسافران خوبی که با آنها چند روزی زندگی کردیم. سلین عزیز، بودن و کار با ژاله، فرشاد، عباس، حسین عصری، ارژنگ، وحید و الهام گوران...شبکه خبر.
خلاصه بگذارید بعد براتون سفرنامه جدا از این سفر بگذارم چون برای خود جریانها دارد.
الان خوابم میاد شدید.
راستی هفته آینده ویژه نامه " تعطیلات نو" درباره کویر خواهد بود.
به نشانه اعتراض عکس نمی ذارم دیگه. ولی چه عکسهایی گرفتم......جاتون خالی.

Sunday, October 24, 2010

تعطیلات نو سرانجام چاپ شد

سرانجام بعد از 3 ماه مجوز نشر هفته نامه " تعطیلات نو" که به خاطر دلایل بیهوده، کلی وقت و خبرهایمان سوخت صادر شد.
از شنبه اول آبان در باجه های روزنامه فروشی می توانید هر هفته این نشریه را با قیمت 500 تومان تهیه کنید.
اوستا تفرشی و ارس آریا منش هم باز اسامی مستعار من است. منتظر نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما دوستان خوبم هستم. 

Sunday, October 17, 2010

منشور کورش و داستان نمایش آن

منشور کورش و داستان نمایش آن

در نهایت رفتم و لوح جد بزرگوار را که در بابل بود و اصلا هیچ ربطی به ایران نداشت و فقط سند جهانی بودن کورش و امپراطوری هخامنشی بوده و منشور حقوق بشر اون موقع و نه الان ایران................خلاصه دیدم.
اول یه توضیح کوچک درباره ورود و نکات امنیتی:
خیلی خوشحال بودم که می دیدم اول هفت این همه آدم و این همه خارجی تو موزه هستن.
ایران باستان تازه شده بود موزه.
یه راهنمای کاغذی  که نقشه موزه بود و مسیر حرکت در کنار بلیط فروشی؛ نفری 1000 تومان. راهنمایان رایگان و خبرنگاران نیم بها.
 بخش امانات که کیف و موبایل رو می گیرن که کارهای خلاف نکنین.
وارد سالن می شوید: اول یک گیت بازرسی و بعد اسکن دستی و ورود به سالن اصلی.
دیدم تمام محفظه ها عوض شده و یک رنگ و رویی گرفتن. یک ذره سازمان یافته تر شده بودن.
سالن پر بازدید کننده: اسپانیایی، آلمانی، دخترهای راهنمایی و دبیرستانی گروه های کوچک مردم.
بالاخره موزه ایران باستان رنگ ملی گرفت.
با دوستانم یک چرخکی زدیم و به یک نکته جالب پی بردم: دیگر کارکنان موزه احساس بی خودی بودن نمی کردن. دیگه همه کار میکردن. دیگه موزه، موزه بود.
خلاصه رفتیم طبقه دوم دنبال لوح آقام کورش. یه چیزهایی دل آدم را آشوب میکند. در کناره پلکان تصاویر چاپ شده سربازان گارد جاویدان را زده بودند روی دیوار.
 بابا به خدا اگر یک دکور بزنید تا بی نهایت می توانید از اون استفاده کنید. چرا سنگ و چوب نه خانم اردکانی؟ بعد رسیدیم به سالن بالا دیدم همون دکور چوبی که انتظار داشتم را با المان های هخامنشی پیاده کرده بودند. سالن های تخت جمشید و فضای آنجا ولی چند تا عکس به درد نخور در پیت از تخت جمشید روی پارچه چاپ کرده بودند و زده بودند در کنار این دکورها.
بابا لا مذهبا این همه عکس با کیفیت خوب چرا این ها رو می زنید برای چنین نمایشی؟
باز هم سوتی های دیگر: مجسمه سرباز هخامنشی با سبیل تابیده! ای خداااااااااااااااااااااا  !
پلکان ورودی تخت جمشید با عرض 30 سانت.....؟ آره عجیبه.
حالا یه چیز دیگه: در هیچ جای در و دیوار که کلی نوشته درباره کورش و منشور و چگونگی کشفش بود که همگی توسط موزه بریتانیا ترجمه شده بود(نکته اینجاس) حتی یک راهنما یا تابلوی انگلیسی نبود. بدبخت گردشگران خارجی بدون راهنما که پیش من هم بودند و مبهوت و نادان نمی دانستند چه کنند!
خلاصه گروه قبلی از سالن اومدند بیرون ما 15 نفر رفتیم داخل. فقط 3 دقیقه وقت بازدید دارید و صدایی باز هم فارسی به گفتن اراجیفی بس بی خود پرداخت.
اما صدا از کجا بود؟  
دستگاه پخش mp3  بر روی یک باند قرار داشت و باند دوم اونور سالن هر دو روی زمین. بس ضایع برای چنین دبدبه و کبکبه ای.
بگذریم......این است کارهای مدعیان بی تخصص.
بد نبود برای اولین بار و بعد از این همه سال باز هم آوردن این لوح کار بزرگی است.
برید یه سر بزنید. دیدن چنین اثری خالی از لطف نیست.
دوستان به احتمال 95% هفته آینده اولین شماره "هفته نامه تعطیلات نو " بر روی گیشه ها می آید و پرونده جالبی برای کورش کار کردیم. منتظر نظرات همه هستم.

Monday, October 11, 2010

نبودم ولی هستم

درود
کلی غر شنیدم که چه می کنی؟ کجایی؟ چرا مطلب نمیذاری؟
مدتی است که به شدت درگیر درس و کار و زندگی شدم. کمی هم سفر بودم ولی واقعا نرسیدم مطلب بذارم.
ولی من آمده ام وای وای!
اون وب سایت رو هم هنوز پیگیرم....با دوستان مشورت شده است از برای ایجاد و راه اندازی.


راستی: این هفته سمینار آبشارهای کمجل رو دارم با عکس وفیلم.  اطلاعات بیشتر برید اینجا:
http://ttga.ir/user/news/news.php?id_news=99


به زودی مطلب اولین اکو کمپ کویری ایران را می گذارم.
تا آینده نزدیک شاد باشید.