Wednesday, March 11, 2009

براي مسافر خوبي بودن، بايد لذت بردن از سفر را ياد گرفت


دکتر پرويز ذوالعين، سفر کرده ترين جهانگرد ايرانيست. او موفق شده بود به 190 کشور جهان سفر کند. آدم متمولي نبود. کارمند دولت بود و جز آن هم يک استاد معتبر دانشگاه با تاليفات متعددي در زمينه حقوق بين الملل. يعني يک جهانگرد حرفه اي و يا فردي که حرفه اش لزوما ايجاب کند در سفر باشد، نيز نبود. پس چگونه توانسته بود به 190 کشور سفر کند؟ چند سالي پيش از فوتش مجله جهانگردان گفتگويي با او انجام داد، تقريبا براي دريافتن پاسخ همين سوال. يک بخش به ياد ماندني از آن گفتگوي جذاب آنجاست که خبرنگار از شادروان ذوالعين مي پرسد: شما چگونه برنامه ريزي مي کرديد که توانستيد به 190 کشور جهان سفر کنيد؟ دکتر ذوالعين اينگونه پاسخ داد که : اگر مي خواستم برنامه ريزي کنم 190 کشور که هيچ به 10 کشور هم نمي توانستم برسم. سفر را سهل و آسان گرفتن و خود را درگير قيود زائد و بعضا ذهني آن نکردن باعث شد که بتوانم تقريبا همه جهان را ببينم

ايشان به عنوان شاهد مثالي بر اين رويه خود مي گويد که : يک بار مي خواستم به کرمان بروم. دو سه روزي پرس و جو کردم درباره اين شهر، نقشه استان را خريدم و چند تايي هم مقاله درباره آن خواندم. يک روز عصر بار و بنه ام را جمع کردم و به ترمينال جنوب رفتم براي سفر به کرمان. قبل از آنکه وارد محوطه بيروني ترمينال بشوم، در يکي از همان خيابان هاي شلوغ اطراف ترمينال متوجه شدم که شاگرد اتوبوسي سرش را از پنجره بيرون آورده و داد مي زند اهواز فوري... اهواز فوري... پريدم بالا و به اهواز رفتم. چقدر هم سفر خوشي بود

آنچه که نقل شد، تاکيدي است بر اين نکته که سفر، قبل از آنکه فني آموختني باشد، يک ويژگي شخصيتي است. در روانشناسي سفر هم گفته مي شود: اينکه ما چگونه سفر کنيم، تابعي است از شخصيت، تربيت و تحصيلات ما. همچنانکه مي بينيم توانايي اقتصادي و يا ميزان بهره وري از ابزارها و تجهيزات خاص در مرتبه هاي بالاي اين دسته بندي قرار نگرفته است.حتي مي شود گفت سفر اساسا يک جور هنر است. يعني لذت بردن از آن بيشتر از آنکه يک امر آموختني باشد، موضوعي ذوقي، حسي، عاطفي و دروني است. همچنانکه انتظار نمي رود همه آدمها از يک قطعه موسيقي فاخر و ارزشمند لذت ببرند؛ نبايد انتظار داشت همه آدمها لذت يک شب کمپينگ در کنار يک درياچه آرام و يا در زير آسمان پر ستاره کويري را بدانند. و همان طور که فرانس ليست ، برجسته ترين پيانيست تاريخ بود اما در همه عمر در حسرت اين باقي ماند که يک پيانو در خانه داشته باشد؛ مي توان تصور کرد آدمي حقوق بگير با درآمد ناچيز ماهيانه که هر ماه دست کم يک سفر جذاب به جايي ديدني را تجربه کند. همچنانکه دکتر ذوالعين به گفته خودش به عنوان يک مسافر هرگز از بخش فرست کلاس هواپيماها استفاده نکرد اما به 190 کشور جهان رفت.

پس، فن اول اين است که براي مسافر خوبي بودن، بايد لذت بردن از سفر را ياد گرفت. بايد به سفر نه آنچنان که معمول است، تفريحي پرهزينه و گاه مشقت بار، بلکه به عنوان هنري کاملا قابل دستيابي و لذت بخش نگاه کرد. وقتي آموختيد بي هيچ برنامه ريزي قبلي، بدون هيچ نيازي به مقدمات طولاني و بدون هيچ پروايي از مخاطرات معمول حضور در مقاصدي دور از محل سکونت به سفر برويد، آن وقت مي توانيد خود را به يک جهان گرد، يک مسافر، يک سالک بدانيد.

خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گردشگري

No comments: