Saturday, July 4, 2009

دهم تيرماه، جشن تيرگان و اسطوره آرش


دهم تيرماه مصادف است با پيدايش اسطوره پارسي آرش كمانگير و در ايران باستان اين روز را جشن تيرگان مي‌ناميدند؛ پيروزي تشتريشت (ايزد باران) بر اپوش (اهريمن خشكسالي) و ديگري تيرانداختن آرش، پهلوان ايراني از فراز دماوند به سوي جيحون كه تثبيت مرز ايران با توران را در پي داشت.

خبرگزاري ميراث فرهنگي_ميراث فرهنگي_ سيزدهمين روز در هر ماه زرتشتيان " تير يا تشتر " نام دارد.
در ماه تير هنگامي كه روز تير فرا مي رسد آن روز را جشن تير گان مي نامند. اين جشن از بزرگترين جشنهاي ايران باستان است.
این جشن در کنار آب­ها، همراه با مراسمی وابسته با آب و آب پاشی و آرزوی بارش باران در سال پیش رو همراه بوده و همچون دیگر جشن­هایی که با آب در پیوند هستند، با نام عمومی "آبریزگان" یا "آب پاشان" یا "سر شوران" یاد شده‌است.
در روايات آمده است در زمان منوچهر شاه پيشدادي هنگامي كه افراسياب توراني بر منوچهر پيروز شد و او را در طبرستان محاصره نمود، طرفين حاضر به سازش شده و قرار بر اين شد از قله دماوند آرش، جوان دلير ايراني تيري به چله كمان نهد و آن را پرتاب نمايد.
احسان يارشاطر، به نقل از متن اوستايي تشتريشت و آثارالباقيه  ابوريحان بيروني مي نويسد: ميان ايران و توران سال ها جنگ و ستيز بود.
در نبردي كه ميان افراسياب توراني و منوچهر- شاه پيشدادي- در گرفت، سپاه ايران در مازندران به تنگنا افتاد. عاقبت دو طرف به آشتي رضا دادند و براي آنكه مرز دو كشور روشن شود و ستيزه از ميان برخيزد، پذيرفتند تا از مازندران تيري به جانب خاور پرتاب كنند؛ هر جا تير فرود آمد، همان جا مرز دو كشور باشد ..
اسفندارمذ ( فرشته زمين) به آرش گفت تا كمان بردارد و آن گاه آرش بر قله كوه دماوند رفت و به نيروي خداداد، تير را با تمام توان از شست رها كرد و خود، بي جان بر زمين افتاد. اهورامزدا به فرشته باد فرمان داد تا تير را نگهبان باشد و از آسيب نگه دارد.
تير از بامداد تا نيم روز در آسمان مي رفت و نيم روز در كنار رود جيحون بر ريشه درخت گردويي كه بزرگ تر از آن در عالم نبود، نشست.
پس از آن آنجا را مرز ايران و توران قرار دادند و هر سال به ياد آن روز جشن گرفتند.
داستان ديگري كه درباره جشن تيرگان آمده آن است كه در زمان ساسانيان و پادشاهي فيروز، هفت سال در ايران خشكسالي روي داد و در چنين روزي مردم روي به بيابان آوردند و با نيايش خود از پروردگار آرزوي باريدن باران كردند .
پس از دعاي مردم و پيروزي تشتريشت (ايزد باران) بر اپوش (اهريمن خشكسالي) بارش باران شروع شد و به شادي آن در چنين روزي ايرانيان بر يكديگر آب مي‌پاشند.
آيين برگزاري جشن تيرگان بدين گونه است كه چند روز پيش از جشن تيرگان تمام درون و برون خانه را پاكيزه كرده و صبح روز جشن همه آب تني نموده و لباس نو مي پوشند.
دستبند تير و باد
در آغاز جشن بعد از خوردن شیرینی، بندی به نام "تیر و باد" که از 7 ریسمان به 7 رنگ متفاوت بافته شده است به دست می بندند كه شايد نشانه رنگهاي رنگين كمان بوده و به اصطلاح آن را نشانه تير و كمان آرش مي‌نامند و در باد روز از تیرماه (9 روز بعد از جشن) این بند را باز کرده و در جای بلندی مانند پشت بام به باد می سپارند تا آرزوها و خواسته هایشان را به عنوان پیام رسان به همراه ببرد.

این کار با خواندن شعر زیر انجام می‌شود :

تــيـــر بــرو بــاد بــیـا       غــم بــرو شـادی بـیا
محنت برو روزی بیا        خـوشه مروارید بیا

فال کوزه
یکی دیگر از مراسم این جشن مانند بسیاری از جشن های ایرانی"فال کوزه" يا "چکُ دولَه" است.
روز قبل از جشن تیرگان، دوشیزه ای را بر می‌گزینند و کوزه سفالی سبز رنگ دهان گشادی به او می دهند که «دوله» نام دارد، او این ظرف را از آب پاکیزه پر می کند و یک دستمال سبز ابریشمی را بر روی دهانه ی آن می اندازد آنگاه «دوله» را نزد همه ی کسانی که می برد که آرزویی در دل دارند و می خواهند در مراسم «چک دولَه» شرکت کنند و آن ها جسم کوچکی مانند انگشتری، گوشواره، سنجاق سر، سکه یا مانند این ها در آب دوله می اندازند. سپس دختر دوله را به زیر درختی همیشه سبز چون سرو یا مورد می برد و در آن جا می گذارد. در روز جشن تیرگان و پس از مراسم آبریزان، همه ی کسانی که در دوله جسمی انداخته اند و نیت و آرزویی داشتنه اند در جایی گرد هم می آیند و دوشیزه، دوله را از زیر درخت به میان جمع می آورد. در این فال گیری بیشتر بانوان شرکت می کنند و سال خوردگان با صدایی بلند به نوبت شعرهایی می خوانند و دختر در پایان هر شعر، دست خود را درون دوله می برد و یکی از چیزها را بیرون می آورد، به این ترتیب صاحب آن جسم متوجه می شود که شعر خوانده شده مربوط به نیت، خواسته و آرزوی او بوده است.
اشكان بروج

No comments: