Monday, July 5, 2010

از چلاسر تا دریاسر


از چلاسر تا دریاسر

فراوان درود
پوزش برای این نبودن که خیلی اوضاع کاری غاراشمیشه.
قبل از امتحاناتم یعنی اواسط خرداد سفری داشتم به چلاسر و دریاسر که الان براتون سفرنامشو میذارم.


به چلاسر و خانه گلی
ساعت 6صبح پنج شنبه به سمت جاده چالوس رها شدیم تا خودمان را به تنکابن یا شهسوار سابق برسانیم. در میانه راه بر روی سد امیرکبیر صبحانه را با منظره زیبای دریاچه پشت سد خوردیم وتا تنکاین رفتیم. از میانه شهر و از میدان هفت تیر تنکابن به سمت سلیمان آباد عزیمت کردیم. در دوراهی جنگل 2000 به سمت چلاسر و روستای جل چلاسر روانه شدیم.
نزدیک ظهر به خانه گلی رسیدیم و با فرزین ملکی نشستیم به صحبت با چایی اصل شمال و بوی گل محمدی.
اما بعد از ناهار گیلکی باقالی پلو با ماهی تازه صید شده از دریا و سیر و دوغ و ماست محلی، کمی خواب و بعد هم به کارگاه سفالگری اجدادی محبی رفتیم. راستی میوه های باغ خانه گلی هم رسیده بود: گلابی جنگلی، توت قرمزو.... .
بعد از پیاده روی و بازدید از منطقه سیاه چال گروه شروع به خریدن سفال کردن تا بتوانیم این خانواده را از حضورمان دل گرم کنیم. البته این عکس نشان میدهد از سر درون.....



خلاصه از اونجا یه برنامه عجیب داشتیم که همه را ذوق مرگ کرد:
رفتیم به سمت مارکوه و غروب خورشید و طلوع ماه را بر روی خزر دیدیم. تمام منطقه تنکابن تا رامسر را زیر پا داشتیم این بود منظره پیش روی ما...شالیزار، شیروانی های خسته از آفتاب، درختان و بیشه ها و تا بی نهایت خزر.







آری غروبی بس دل انگیز. از همانجا به اصرار بچه ها رفتیم به سمت دریا و از یک مجتمع شیلات درخواست کردیم  تا در ساحل آن کمی آرام بگیریم. بعد از یک ساعت آب بازی خسته و کوفته خانه را در آغوش گرفتیم.
شامی بس دل انگیز: میزا قاسمی، کوکو سبزی و باز هم دوغ...راستی پنیر برشنه هم زدیم بر بدن. عجب شبی بود.
دیگه هر کی رفت سی خودشو خواب در بالکن و صدای بلبل که تا صبح در کنار بالکن ما می خواند.



از چلاسر به دریاسر
اما فردا صبح با صبحانه ای محلی که از انواع مرباهای میوه های جنگلی و بومی منطقه گیلان و چلاسر بود شروع شد.پنیر محلی و چایی با طعم شمال. ای خدا گشنم شد.
بگذریم وسایل رو جمع کردیم و به سوی دریاسر رحلت کردیم. حدود 2 ساعت تا ابتدای مسیر پیاده روی راه بود. باید از میان جنگل دو هزار می گذشتیم تا به دریاسر برسیم. از یک دو راهی که در اواخر جاده منتهی به دو هزار بود به سمت دریاسر روانه میشویم.
ابتدای این جاده با شیب زیاد سرازیری و سر بالایی های تندی را تجربه می کنید و بعد تا جایی که جاده خاکی شود پیش می رویم.
اما از این جا دو راه داریم: بر روی یک پل که آغاز جاده خاکی است میتوانیم کناره رودخانه را پیش بگیریم و با عبور از کنار آب و از میان جنگل به روستای عسل محله برسیم یا اینکه جاده خاکی پیچ در پیچ را با ماشین تا انتها بریم. ما که پیاده زدیم به آب و جنگل؛ مسیر بی نهایت زیبا و پر از چشمه های متعدد است که میتوان از آب آنها استفاده کرد.
بعد از رسیدن به عسل محله که با ماشین 15 دقیقه و با پای پیاده تقریبا 1 ساعت طول می کشد، مسیر اصلی روستا شما را به کوهستان جنگلی فرا میخواند و در بیشتر روزهای پایانی هفته مثل کولکچال تهران این مسیر پر از مردم با صفا و کوهنورد و اهل طبیعت است.





در مسیری بسیار سبز و پر شیب باید 2 ساعتی راه پیمایی کنید تا به قله برسید و به دشت زیبای(اگر اشتباه نکنم) آغوزچال.
منطقه پر از چشمه هایی است که برای استفاده مردم درست شده اند و در گرمای تابستان خنکای آن درمانی است بر آتش تن .
بعد از اینکه به ارتفاعات رسیدید و دشت را پیش روی خود دیدید تنها یک صحنه و واژه یادتان می آید: هایدی و آلپ.
بسیار وصف ناپذیر است، چمن های کوتاه و سبز روشن، درختچه و درختان سبز، رودخانه ای از آب برف، کوه های سر به فلک کشیده اطراف، کوه های پر برف رو به رو و گله های گاو گوسفند......وای که عجب خستگی را از تن می زداید.
دشت دریاسر بسیار زیباست و باید برید ببینید. حتما ماست محلی تهسه شده از شیر گاو اونجا یادتون نره که اگر نخورید از کفتان رفته. برای همین حتما با خودتون قاشق ببرید.
خلاصه پس از کلی عشق و حال در دشتی که در ارتفاعات کوهستانی قرار داشت به سمت ماشین روانه شدیم و به دلیل خستگی وانتی را گرفتیم از برای وانت سواری....باز هم جای شما خالی که در جاده ای پر پیچ و خم که تمامی جنگل 2000 زیر پایتان است در پشت وانت اون هم دسته جمعی بس دل انگیز سفری خواهد بود.




بعد از اونجا هم در کنار رودخانه 2000 و در رستوران بین راهی ناهار زدیم و عازم تهران شدیم.
خیلی خلاصه گفتم که حوصله کنید بخونید و توصیه میکنم حتما این سفر رو تجربه کنید.
پی نوشت:
  • دلیل اسم جنگل 2000 و 3000 جالبه: هزار یا هراز در حقیقت به معنای رودخانه است و منظور از دو هزار یعنی وجود 2 رودخانه در آن منطقه جنگلی و همچنین برای 3000 همین مطلب صدق است. که ما هر دو رودخانه 2000 را در مسیر دیدیم.
  • برای دریاسر بهتر است ناهار را با خود به بالای دشت ببرید ولی باید وزن آن را تحمل کنید.
  • حتما از سفال های کارگاه محبی خرید کنید حتی شده یک فنجان کوچک.کمک به جامعه محلی یعنی همین کارها.
  • در مورد قلعه مارکوه و تنکابن در یک مطلب مفصل صحبت می کنم اما این شماره نگهبان قلعه مارکوهه که مرد خیلی باصفاییه و اطلاعات خوبی داره :     آقای خانی نژاد 09376242531
  • اینم سایت خانه گلی : http://www.caspiantrek.com/fa/index.htm



3 comments:

شنبه said...

سلام و درود
اول که حسابی از سفرنامه لذت بردم ، می خواهم از شما خواهش کنم اجازه بدهید در یکی از برنامه ها توفیق سفر با شما را داشته باشم. در ارتباط با عکسها هم واقعا اطلاعات زیادی ندارم اما وقتی با ضدفیلتر دیدم کمی خنده ام گرفت... گفتم شاید کوزه گرها باید استین کوتاه نپوشن، دیش ماهواره هم که کلا قدغن ، عینک آفتابی هم که حتما باید روی سر باشه چه لزومی داره آدم تو دستش بگیره ، پریدن و خوشحالی هم که تماما قدغن ، حالا میمونه اون درختهای کاج که شاید مسئول محترم فیلترینگ از نوک تیز درخت کاج بدش میاد شاید

شنبه said...

سلام و درود
اشکان بی اجازه این سفرنامه را لینک کردم.

کنگاور شهر تمدن و تدین said...

درود ...

رأي‌گيري اعراب براي تغيير نام خليج فارس

به تازگي اعراب يک نظرسنجي براي تغيير نام خليج فارس با نام مجعول خليج ع ر ب ي و پيشنهاد آن به گوگل راه‌اندازي کرده‌اند.
به لينک زير برويد و در اين راي‌گيري شرکت کنيد و به «خليج فارس» راي دهيد:

http://www.persianorarabiangulf.com

از اينکه يکي از بينندگان وبلاگ زيبا و جالب شما هستم بسيار خوشحالم و اميدوارم هميشه موفق و پيروز باشيد.

شاد شاد شاد باشيد

اگه مايل به تبادل لينک هستيد وبلاگ «کنگاور شهر تمدن و تدين» را با همين نام لينک کنيد و اطلاع بديد تا با کمال ميل وبلاگ زيباي شما را لينک کنم

بدرود ...