Tuesday, August 17, 2010

چه سفرها کرده ام....رنج دوران دیده ام


هر وقت این آهنگ رو می شنیدم یاد خودم، سفرهام، عشقم به ایران و اتفاقات اخیر می افتادم.
وقتی محمد نوری از بین ما رفت این آهنگ برای من جاودانه تر شد.

ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس
چه سفر ها کرده ایم

ما برای بوسیدن خاک سر قله ها
چه خطرها کرده ایم

ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود
رنج دوران برده ایم

ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود
خون دل ها خورده ایم


ما برای بوییدن بوی گل نسترن
چه سفر ها کرده ایم

ما برای نوشیدن شورابه های کویر
چه خطرها کرده ایم

ما برای خواندن این قصه عشق به خاک
رنج دوران برده ایم

ما برای جاودانه ماندن این عشق پاک
خون دل ها خورده ایم

No comments: